گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه قران و حدیث
جلد هشتم
3 / 5 توفیق



«پس به خدا و فرستگادن او ایمان آورید ، و اگر ایمان آورید و پروا کنید ، برای شما مزدی بزرگ است » .

«ای کسانی که ایمان آورده اید! به خدا و پیامبر او و کتابی که بر پیامبرش فرو فرستاد و کتاب هایی که قبلاً نازل کرده ، بگروید . و هر کس به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و پیامبرانش و روز بازپسین کفر ورزد، در حقیقت ، دچار گم راهیِ دور و درازی شده است» .

ر . ک : نساء : آیه 47 و 170 171 ، مائده : آیه 111 ، اعراف : آیه 158 ، توبه : آیه 86 ، حدید : آیه 7 28 .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سپاس ، خداوندی را که ... به واسطه نورانیّتش ، از خلق خویش در پرده است ... و خدا در میان آنان ، پیامبران را به پیامبری برانگیخت ... تا بندگان آنچه را در باره پروردگار خویش نمی دانستند ، بدانند و ربوبیت او را که منکرش بودند ، بشناسند ، و از کژراهه[ ی شرک] به در آیند و او را در اُلوهیتش یگانه بدانند .

امام علی علیه السلام در گفتاری در وصف قرآن :آن گاه بر او کتاب را فرستاد ... [و آن ، ]بهبودی است که در آن ، بیم بیماری نیست و قدرتی است که طرفدارانش شکست نمی خورند ، و حقّی است که یارانش وا نهاده نمی شوند . قرآن ، معدن ایمان و کانون آن است .

3 / 5توفیققرآن«اگر پروردگار تو بخواهد ، همه کسانی که در روی زمین اند ، ایمان می آورند . آیا تو مردم را به اجبار وا می داری که ایمان بیاورند؟ جز به اذن خدا ، هیچ کس را نرسد که ایمان بیاورد ، و او پلیدی را بر کسانی که خِرد خویش را به کار نمی بندند ، مقرّر می کند» .

.


ص: 152

«وَالَّذِینَ اهْتَدَوْاْ زَادَهُمْ هُدًی وَ ءَاتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ» . (1)

«وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا» . (2)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : عِبادی ، کُلُّکُم ضالٌّ إِلّا مَن هَدَیتُهُ ، وکُلُّکُم فَقیرٌ إِلّا مَن أغنَیتُهُ ، وکُلُّکُم مُذنِبٌ إلّا مَن عَصَمتُهُ . (3)

الإمام زین العابدین علیه السلام فِی المُناجاهِ الإِنجیلِیَّهِ :سَیِّدی لَو لَم تَهدِنی إلَی الإِسلامِ لَضَلَلتُ ، ولَو لَم تُثَبِّتنی إذاً لَذَلَلتُ ، ولَو لَم تُشعِر قَلبِیَ الإِیمانَ بِکَ ما آمَنتُ ولا صَدَّقتُ ، ولَو لَم تُطلِق لِسانی بِدُعائِکَ ما دَعَوتُ ، ولَو لَم تُعَرِّفنی حَقیقَهَ مَعرِفَتِکَ ما عَرَفتُ ، ولَو لَم تَدُلَّنی عَلی کَریمِ ثَوابِکَ ما رَغِبتُ ، ولَو لَم تُبَیِّن لی ألیمَ عِقابِکَ ما رَهِبتُ ، فَأَسأَلُکَ تَوفیقی لِما یوجِبُ ثَوابَکَ وتَخلیصی مِمّا یَکسِبُ عِقابَکَ . (4)

.

1- .محمّد : 17 .
2- .العنکبوت : 69 .
3- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 4 ص 397 ح 5848 ، الأمالی للصدوق : ص 162 ح 161 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، بحار الأنوار : ج 5 ص 198 ح 16 ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 656 ح 2495 ، سنن ابن ماجه : ج 2 ص 1422 ح 4257 ، مسند ابن حنبل : ج 8 ص 85 ح 21425 وص 128 ح 21596 کلّها عن أبی ذرّ نحوه ، کنز العمّال : ج 15 ص 925 ح 43591 .
4- .بحار الأنوار : ج 94 ص 163 ح 22 نقلاً عن بعض أصحابنا القدماء فی کتاب أنیس العابدین .

ص: 153

«و[ لی ] آنان که به هدایت گراییدند ، [ خدا ]آنان را هر چه بیشتر ، هدایت بخشید و [ توفیقِ ]پرهیزگاری شان داد» .

«و به تحقیق ، کسانی را که در راه ما مجاهدت کنند ، به راه های خویش هدایتشان می کنیم » .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند - که بزرگی اش شکوهمند باد فرمود : «بندگان من! همه شما گم راهید ، مگر کسی که من راه نمایی اش کنم . همه شما نیازمندید ، مگر کسی که من بی نیازش کنم . همه شما گنهکارید ، مگر کسی که من مصونش بدارم» .

امام زین العابدین علیه السلام در مناجات اِنجیلیه :سَرورم! اگر تو مرا به اسلامْ ره نمون نشده بودی ، من گم راه شده بودم . اگر تو مرا پا بر جا نمی داشتی ، من سست شده بودم . اگر تو دلم را با ایمان به خودت آشنا نمی کردی ، من به تو ایمان نیاورده و تو را تصدیق نکرده بودم . اگر تو زبانم را به دعایت باز نمی کردی ، من تو را نمی خواندم . اگر تو خودت را به من چنان که باید نمی شناساندی ، من تو را نمی شناختم . اگر تو مرا به پاداش کریمانه ات ره نمون نمی شدی ، من [به آن ]رغبت نمی کردم . اگر تو دردناکیِ عذابت را برایم بیان نمی کردی ، من [از آن ]نمی ترسیدم . پس ، از تو می خواهم که مرا به آنچه موجب پاداش تو می شود ، توفیق دهی و از آنچه کیفر تو را به بار می آورد ، رهایی ام بخشی .

.


ص: 154

الفصل الرّابع : ثبات الإیمان4 / 1أصنافُ الإِیمانِالکتاب«وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْایَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ» . (1)

«إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ کَفَرُواْ ثُمَّ ازْدَادُواْ کُفْرًا لَّمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ سَبِیلَا» . (2)

«یَاأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» . (3)

راجع : آل عمران : 86 91 144 ، محمّد : 25 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :فَمِنَ الإِیمانِ ما یَکونُ ثابِتا مُستَقِرّا فِی القُلوبِ ، ومِنهُ ما یَکونُ عَوارِیَّ (4) بَینَ القُلوبِ وَالصُّدورِ إلی أجَلٍ مَعلومٍ فَإِذا کانَت لَکُم بَراءَهٌ مِن أحَدٍ فَقِفوهُ حَتّی یَحضُرَهُ المَوتُ ، فَعِندَ ذلِکَ یَقَعُ حَدُّ البَراءَهِ (5) . (6)

.

1- .الأنعام : 98 .
2- .النساء : 137 .
3- .المائده : 54 .
4- .عواریّ : جمع عاریّه .
5- .أی إذا أردتم التبرّی من أحدٍ فاجعلوه موقوفا إلی حالِ الموت ، ولا تُسارعوا إلی البراءه منه قبل الموت ؛ لأنّه یجوز أن یتوب ویرجع ، فإذا مات ولم یتُب جازت البراءهُ منه ، لأنّه لیس له بعد الموت حاله تنتظر (بحار الأنوار : ج 69 ص 228) .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 189 ، غرر الحکم : ج 4 ص 433 ح 6592 ولیس فیه ذیله ، بحار الأنوار : ج 69 ص 227 ح 19 .

ص: 155



فصل چهارم: پایداری ایمان

4 / 1 اقسام ایمان
فصل چهارم: پایداری ایمان4 / 1اقسام ایمانقرآن«و او همان کسی است که شما را از یک تن ، پدید آورد . پس [ برای شما ] قرارگاهی و سِپُردگاهی است . بی تردید، ما آیات [ خود ] را برای مردمی که می فهمند ، به روشنی بیان کرده ایم» .

«کسانی که ایمان آوردند و سپس کافر شدند و باز ایمان آوردند و سپس کافر شدند و آن گاه ، به کفر خود افزودند، قطعاً خدا آنان را نخواهد بخشید و راهی به ایشان نخواهد نمود» .

«ای کسانی که ایمان آورده اید! هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی ، خدا گروهی [ دیگر ] را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان [ نیز ] او را دوست دارند ؛ [کسانی که] در برابر مؤمنان، فروتن و بر کافران سرفرازند ، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند. این ، فضل خداست. آن را به هر که بخواهد ، می دهد ، و البته خدا گشایشگر داناست» .

ر . ک : آل عمران : آیه 86 و 91 و 144 ، محمّد : آیه 25 .

حدیثامام علی علیه السلام :قسمتی از ایمان ، در دل ها استوار و پا بر جاست و قسمتی از آن ، میان دل ها و سینه ها عاریت [و ناپایدار] است ، تا زمانی معیّن (زمان مرگ) . بنا بر این ، اگر می خواهید از کسی بیزاری بجویید ، صبر کنید تا زمان مرگش فرا رسد . در آن هنگام ، سزاوار بیزاری می شود . (1)

.

1- .یعنی : هر گاه تصمیم به اعلام برائت از کسی داشتید ، آن را تا زمان مرگ او به تأخیر بیندازید و در برائت از وی ، شتاب نکنید ؛ چرا که ممکن است توبه کند و باز گردد ؛ اما زمانی که مرگش فرا رسید و از دنیا رفت ، حالش معلوم می شود و سزاوار بودن یا نبودنش برای برائت جُستن از وی ، به روشنی مشخّص می گردد .

ص: 156

تفسیر العیّاشی عن سعید بن أبی الأصبغ :سَمِعتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام وهُوَ یُسأَلُ عَن مُستَقَرٍّ ومُستَودَعٍ ، قالَ : مُستَقَرٌّ فِی الرَّحِمِ ومُستَودَعٌ فِی الصُّلبِ ، وقَد یَکونُ مُستَودَعَ الإِیمانِ ثُمَّ یُنزَعُ مِنهُ، ولَقَد مَشَی الزُّبَیرُ فی ضَوءِ الإِیمانِ ونورِهِ حینَ قُبِضَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَتّی مَشی بِالسَّیفِ وهُوَ یَقولُ : لا نُبایِعُ إلّا عَلِیّا. (1)

الإمام الکاظم علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِهِ تَعالی : «فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ» :المُستَقَرُّ : الإِیمانُ الثّابِتُ ، وَالمُستَودَعُ : المُعارُ . (2)

تفسیر العیّاشی عن محمّد بن الفضیل عن أبی الحسن [الرضا أو الکاظم] علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «هُوَ الَّذِی أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ» :ما کانَ مِنَ الإِیمانِ المُستَقَرِّ فَمُستَقَرٌّ إلی یَومِ القِیامَهِ أو [ قالَ ]أبَدا وما کانَ مُستَودَعا سَلَبَهُ اللّهُ قَبلَ المَماتِ. (3)

.

1- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 371 ح 71 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 223 ح 10 .
2- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 372 ح 74 ، قرب الإسناد : ص 382 ح 1345 عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر عن الإمام الرضا عن الإمام الصادق علیهماالسلاموص 392 ح 1372 عن الحسن بن الجهم عن الإمام الرضا علیه السلام وکلاهما نحوه ، بحارالأنوار : ج 69 ص 223 ح 13 .
3- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 371 ح 72 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 223 ح 11 وراجع : تفسیر القمّی : ج 1 ص 212 .

ص: 157

تفسیر العیّاشی به نقل از سعید بن ابی اَصبغ :از امام صادق علیه السلام شنیدم که در پاسخ سؤال از قرارگاه و سپردگاه ، فرمود : «قرار گرفته در رحم و سپرده در صُلب . گاهی به شخص ، ایمان سپرده می شود و سپس از او گرفته می شود . [مثلاً ]زبیر در پرتو ایمان و روشنایی آن حرکت می کرد ، به طوری که وقتی پیامبر خدا از دنیا رفت ، او با شمشیرش به راه افتاد و می گفت : با کسی جز علی بیعت نمی کنیم» .

امام کاظم علیه السلام در پاسخ پرسش از این سخن خداوند متعال : «پس [برای شما ]قرارگاهی و سپردگاهی است» :قرارگاه ، ایمان پایدار است و سپردگاه ، [ایمان ]عاریتی .

تفسیر العیّاشی به نقل از محمّد بن فُضَیل :امام ابو الحسن علیه السلام (1) در باره آیه : «او کسی است که شما را از یک تن آفرید . پس [برای شما ]قرارگاهی است و سپردگاهی» فرمود : «ایمانی که پا بر جا باشد ، تا روز رستاخیز ، پا بر جاست» یا فرمود : «تا اَبَد ، پا بر جاست» [و افزود :] «و آنچه سپردنی [و عاریتی ]باشد ، خداوند ، آن را پیش از مرگ می گیرد» .

.

1- .مقصود ، امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام است و در تفسیرِ الصافی (ج 2 ص 142) ، به صراحت به امام کاظم علیه السلام نسبت داده شده است .

ص: 158

الکافی عن عیسی شلقان :کُنتُ قاعِدا فَمَرَّ أبُو الحَسَنِ موسی علیه السلام ومَعَهُ بَهمَهٌ (1) . قالَ : قُلتُ یا غُلامُ ما تَری ما یَصنَعُ أبوکَ ؟ یَأمُرُنا بِالشَّیءِ ثُمَّ یَنهانا عَنهُ ، أمَرَنا أن نَتَوَلّی أبَا الخَطّابِ ثُمَّ أمَرَنا أن نَلعَنَهُ ونَتَبَرَّأَ مِنهُ ؟ فَقالَ أبُو الحَسَنِ علیه السلام وهُوَ غُلامٌ : إنَّ اللّهَ خَلَقَ خَلقا لِلإِیمانِ لا زَوالَ لَهُ، وخَلَقَ خَلقا لِلکُفرِ لا زَوالَ لَهُ ، وخَلَقَ خَلقا بَینَ ذلِکَ أعارَهُ الإِیمانَ یُسَمَّونَ المُعارینَ ، إذا شاءَ سَلَبَهُم، وکانَ أبُو الخَطّابِ مِمَّن اُعیرَ الإِیمانَ . قالَ : فَدَخَلتُ عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَأَخبَرتُهُ ما قُلتُ لِأَبِی الحَسَنِ علیه السلام وما قالَ لی ، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّهُ نَبعَهُ نُبُوَّهٍ (2) . (3)

تفسیر العیّاشی عن أحمد بن محمّد :وَقَفَ عَلَیَّ أبُو الحَسَنِ الثّانی علیه السلام فی بَنی زُرَیقٍ ، فَقالَ لی وهُوَ رافِعٌ صَوتَهُ : یا أحمَدُ، قُلتُ : لَبَّیکَ، قالَ : إنَّهُ لَمّا قُبِضَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله جَهَدَ النّاسُ عَلی إطفاءِ نورِ اللّهِ ، فَأَبَی اللّهُ إلّا أن یُتِمَّ نورَهُ بِأَمیرِ المُؤمِنینَ . فَلَمّا تُوُفِّیَ أبُو الحَسَنِ علیه السلام جَهَدَ ابنُ أبی حَمزَهَ (4) وأصحابُهُ فی إطفاءِ نورِ اللّهِ فَأَبَی اللّهُ إلّا أن یُتِمَّ نورَهُ . وإنَّ أهلَ الحَقِّ إذا دَخَلَ فیهِم سُرّوا بِهِ ، وإذا خَرَجَ مِنهُم خارِجٌ لَم یَجزَعوا عَلَیهِ ، وذلِکَ أنَّهُم عَلی یَقینٍ مِن أمرِهِم . وإنَّ أهلَ الباطِلِ إذا دَخَلَ فیهِم داخِلٌ سُرّوا بِهِ ، وإذا خَرَجَ مِنهُم خارِجٌ جَزِعوا عَلَیهِ ، وذلِکَ أنَّهُم عَلی شَکٍّ مِن أمرِهِم ، إنَّ اللّهَ یَقولُ : «فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ» . قالَ : ثُمَّ قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : المُستَقَرُّ الثّابِتُ ، وَالمُستَودَعُ المُعارُ . (5)

راجع : العنوان الآتی .

.

1- .البَهْم : صغار الغنم (المصباح المنیر : ص 64 «بهم»).
2- .قال العلّامه المجلسی رحمه الله حول قوله علیه السلام «إنّه نبعه نبوّه» : أی عمله من ینبوع النبوّه ، أو هو غصنٌ من شجره النبوّه والرساله (راجع : مرآه العقول :ج11 ص 246 وبحارالأنوار : ج 69 ص 220) .
3- .الکافی : ج 2 ص 418 ح 3 ، رجال الکشّی : ج 2 ص 584 ح 523 ، تفسیر العیاشی : ج 1 ص 373 ح 76 عن محمّد بن مسلم من دون اسناد إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 219 ح 3 .
4- .هو علی بن أبی حمزه سالم البطائنی واقفی المذهب وقد وردت فی ذمّه روایات کثیره (راجع : تنقیح المقال للمامقانی : ج 2 ص 261 الرقم 8111 و معجم رجال الحدیث : ج 11 ص 215 الرقم 7832) .
5- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 372 ح 75 ، رجال الکشّی : ج 2 ص 743 ح 837 ، بحار الأنوار : ج 69 ص 223 ح 14 .

ص: 159

الکافی به نقل از عیسی شلقان :نشسته بودم که کاظم علیه السلام در حالی که برّه ای با خود داشت ، بر من گذشت . گفتم : ای پسر! چرا پدرت [امام صادق] چنین می کند ؟ ما را به چیزی فرمان می دهد و سپس از آن ، بازمان می دارد . به ما دستور می دهد که ابو الخطّاب را دوست بداریم و سپس دستور می دهد که او را لعنت کنیم و از او بیزاری بجوییم؟ او که نوجوانی بیش نبود ، فرمود : «خداوند ، عدّه ای را برای ایمان آفرید و ایمانشان زایل ناشدنی است ، و عدّه ای را برای کفر آفرید و کفرشان زایل ناشدنی است . در این میان هم ، عدّه ای را آفرید و ایمان را به آنان عاریت داد که ایشان را عاریت داده شدگان نامند و هر گاه [خداوند] بخواهد ، ایمانشان را از آنها می گیرد . ابو الخطّاب ، از کسانی است که ایمانش عاریتی بود» . من خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و آنچه را به [فرزندش] کاظم علیه السلام گفته بودم و پاسخی را که او به من داده بود ، به آگاهی ایشان رسانیدم . امام صادق علیه السلام فرمود : «او از تبار نبوّت است» . (1)

تفسیر العیّاشی به نقل از احمد بن محمّد :امام رضا علیه السلام در [محلّه] بنی زُرَیق ، مقابل من ایستاد و با صدای بلند به من فرمود : «ای احمد!» . گفتم : بله آقا ! فرمود : «چون پیامبر خدا از دنیا رفت ، مردم کوشیدند تا نور خدا را خاموش کنند ؛ امّا خداوند خواست که نور خویش را با امیر مؤمنان استمرار بخشد . هنگامی هم که [پدرم ]کاظم علیه السلام از دنیا رفت ، پسر ابو حمزه (2) و طرفدارانش کوشیدند تا نور خدا را خاموش کنند ؛ امّا خداوند خواست که نور خود را همچنان روشن بدارد . پیروان حق ، چنین اند که هر گاه کسی به آنان بپیوندد ، از پیوستن او خوش حال می شوند ؛ ولی هر گاه کسی از آنان جدا شود ، از رفتنش بی تابی نمی کنند ؛ چرا که به حقّانیت خود ، یقین دارند . امّا اهل باطل ، هر گاه کسی به آنها بپیوندد ، خوش حال می شوند و هر گاه کسی از آنان جدا شود ، از رفتنش ناراحت می شوند و این از آن روست که در حقّانیت خویش شک دارند . خداوند می فرماید : «پس قرارگاهی است و سپردگاهی» » . امام صادق علیه السلام [پس از قرائت این آیه] فرمود : «قرار گرفته ، به معنای [ایمان ]پایدار است و سپرده ، به معنای عاریتی» .

ر . ک : عنوان بعدی (عوامل پایداری ایمان) .

.

1- .علّامه مجلسی رحمه الله در باره این عبارت می گوید : یعنی آنچه او گفت ، از سرچشمه نبوّت نشئت گرفته است و یا : او شاخه ای از درخت نبوّت و رسالت است .
2- .علی بن ابی حمزه سالم بطائنی ، واقفی مذهب بود ؛ یعنی پس از شهادت امام کاظم علیه السلام ، امامت امام رضا علیه السلام را نپذیرفت ، در حالی که پیش از آن، از اصحاب امام کاظم علیه السلام به شمار می آمد . وی گروهی را نیز در این باره ، به تردید انداخت و یا با خود همراه کرد . از این رو ، در نکوهش او ، احادیث بسیاری رسیده است .

ص: 160

4 / 2أسبابُ ثَباتِ الإِیمانِأ العَمَلُ بِمُقتَضَی الإِیمانِالکتاب«یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ فِی الْاخِرَهِ وَ یُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَ یَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ» . (1)

الحدیثالکافی عن المفضّل الجُعفیّ عن الإمام الصادق علیه السلام ، قال :قُلتُ لَهُ : فَبِمَ یُعرَفُ النّاجی مِن هؤُلاءِ جُعِلتُ فِداکَ ؟ قالَ : مَن کانَ فِعلُهُ لِقَولِهِ مُوافِقا فَأَثبِت لَهُ الشَّهادَهَ بِالنَّجاهِ ، ومَن لَم یَکُن فِعلُهُ لِقَولِهِ مُوافِقا فَإِنَّما ذلِکَ مُستَودَعٌ . (2)

الکافی عن محمّد بن مسلم ، عن الإمام الصادق علیه السلام ، قال :سَأَلتُهُ عَنِ الإِیمانِ فَقالَ : شَهادَهُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَالإِقرارُ بِما جاءَ مِن عِندِ اللّهِ (3) ومَا استَقَرَّ فِی القُلوبِ مِنَ التَّصدیقِ بِذلِکَ ، قالَ : قُلتُ : الشَّهادَهُ ألَیسَت عَمَلاً ؟ قالَ : بَلی، قُلتُ: العَمَلُ مِنَ الإِیمانِ ؟ قالَ : نَعَم ، الإِیمانُ لا یَکونُ إلّا بِعَمَلٍ وَالعَمَلُ مِنهُ ، ولا یَثبُتُ الإِیمانُ إلّا بِعَمَلٍ . (4)

.

1- .إبراهیم : 27 .
2- .الکافی : ج 2 ص 420 ح 1 و ج 1 ص 45 ح 5 نحوه ، المحاسن : ج 1 ص 393 ح 878 ، الأمالی للصدوق : ص 440 ح 583 ، الدعوات : ص 221 ح 605 وفیهما «فهو ناجٍ» بدل «فأثبت له الشهاده بالنجاه» ، بحارالأنوار : ج 69 ص 218 ح 2 .
3- .یعنی : الإقرار بما جاء من عند اللّه من الکتب والرسل .
4- .الکافی : ج 2 ص 38 ح 3 ، بحارالأنوار : ج 69 ص 22 ح 4 .

ص: 161



4 / 2 عوامل پایداری ایمان
الف - عمل کردن به مقتضای ایمان

4 / 2عوامل کردن پایداری ایمانالف عمل کردن به مقتضای ایمانقرآن«خدا کسانی را که ایمان آورده اند، در زندگی دنیا و در آخرت ، با سخن استوار ، ثابت می گرداند و ستمگران را بی راه می گذارد، و خدا هر چه بخواهد ، انجام می دهد» .

حدیثالکافی به نقل از مفضّل جُعفی :به امام صادق علیه السلام گفتم : قربانت گردم ! [حال که ایمان ، گاهی پایدار است و گاهی عاریتی ،] پس ، از کجا دانسته می شود که چه کسی از ایشان نجات می یابد ؟ فرمود : «کسی که کردارش با گفتارش سازگار باشد ، این خود ، گواه بر نجاتْ یافتن اوست و کسی که کردارش با گفتارش سازگار نباشد ، ایمانش عاریتی است» .

الکافی به نقل از محمّد بن مسلم :از امام صادق علیه السلام در باره ایمان پرسیدم . فرمود : «[ایمان ، عبارت است از] شهادت دادن به این که معبودی جز خدای یگانه نیست و اقرار کردن به آنچه [کتاب و پیامبر که]از نزد خدا آمده و پذیرش آن در دل» . گفتم : مگر شهادت دادن ، عمل نیست ؟ فرمود : «چرا» . گفتم : عمل ، جزء ایمان است ؟ فرمود : «آری . ایمان جز با عمل نیست و عمل ، جزء ایمان است . ایمان جز با عمل ، پایدار نمی شود» .

.


ص: 162

ب الوَرَعُ وَالتَّقویالکتاب«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْئلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَ الْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَی» . (1)

«تِلْکَ الدَّارُ الْاخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ» . (2)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :صَلاحُ الإِیمانِ الوَرَعُ ، وفَسادُهُ الطَّمَعُ . (3)

الإمام الحسن علیه السلام :سُئِلَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام : ما ثَباتُ الإِیمانِ ؟ فَقالَ : الوَرَعُ ، فَقیلَ لَهُ : ما زَوالُهُ ؟ قالَ : الطَّمَعُ . (4)

الکافی عن سعدان عن الإمام الصادق علیه السلام قال:قُلتُ لَهُ : [ مَا ] الَّذی یُثبِتُ الإِیمانَ فِی العَبدِ ؟ قالَ : الوَرَعُ ، وَالَّذی یُخرِجُهُ مِنهُ ؟ قالَ : الطَّمَعُ. (5)

ج لُزومُ الجادَّهِ الواضِحَهِالإمام علیّ علیه السلام لِکُمیلِ :...یا کُمَیلُ ، إنَّهُ مُستَقَرٌّ ومُستَودَعٌ ، فَاحذَر أن تَکونَ مِنَ المُستَودَعینَ ، وإنَّما یَستَحِقُّ أن یَکونَ مُستَقَرّا إذا لَزِمتَ الجادَّهَ الواضِحَهَ الَّتی لا تُخرِجُکَ إلی عِوَجٍ ولا تُزیلُکَ عَن مَنهَجٍ. (6)

.

1- .طه : 132 .
2- .القصص : 83 .
3- .غرر الحکم : ج 4 ص 195 ح 5798 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 303 ح 5393 .
4- .الأمالی للصدوق : ص 365 ح 454 عن عبد اللّه بن سنان عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، الاختصاص : ص 31 ، تنبیه الخواطر : ج 2 ص 167 ، روضه الواعظین : ص 474 نحوه ، بحار الأنوار : ج 70 ص 305 ح 23 ؛ کنز العمّال : ج 10 ص 282 ح 29451 نقلاً عن وکیع فی الغرر .
5- .الکافی : ج 2 ص 320 ح 4 ، الخصال : ص 9 ح 29 عن أبان بن سوید ، بحارالأنوار : ج 70 ص 304 ح 19 .
6- .تحف العقول : ص 174 ، بشاره المصطفی : ص 28 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 272 ح 1 .

ص: 163



ب - پارسایی و پرهیزگاری

ج - جدا نشدن از راه روشن

ب پارسایی و پرهیزگاریقرآن«و کسان خود را به نماز فرمان ده و [خود نیز] بر آن شکیبا باش. ما از تو جویای روزی نیستیم ؛ [بلکه] ما به تو روزی می دهیم ، و فرجام [ نیک ] ، برای پرهیزگاری است» .

«آن سرای آخرت را برای کسانی قرار می دهیم که در زمین ، خواستار برتری و فساد نیستند ، و فرجام [ خوش ] ، از آنِ پرهیزگاران است» .

حدیثامام علی علیه السلام :درستیِ ایمان ، به پارسایی است و تباهیِ آن ، در آزمندی .

امام حسن علیه السلام :از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام پرسیده شد : پایداری ایمان به چیست ؟ فرمود : «به پارسایی» . پرسیده شد : زایل گشتن آن به چیست؟ فرمود : «به آزمندی» .

الکافی به نقل از سعدان :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : چه چیز ، ایمان را در بنده ، پایدار می دارد؟ فرمود : «پارسایی» . پرسیدم : و چه چیز ، آن را از او بیرون می برد؟ فرمود : «آزمندی» .

ج جدا نشدن از راه روشنامام علی علیه السلام به کمیل بن زیاد :ای کمیل! [ایمان ،] استوار و عاریتی دارد . پس هشدار که از عاریت داران نباشی . ایمان ، آن گاه استوار می شود که پیوسته ، راه روشن را بپویی ؛ راهی که تو را به کژی نکشاند و از راهت به در نبرد .

.


ص: 164

د قَضاءُ حَوائِجِ الإِخوانِالإمام الکاظم علیه السلام :إنّ خَواتیمَ أعمالِکُم قَضاءُ حَوائِجِ إخوانِکُم ، وَالإِحسانُ إلَیهِم ما قَدَرتُم ، و إلّا لَم یُقبَل مِنکُم عَمَلٌ . حِنُّوا عَلی إخوانِکُم ، وَارحَموهُم تَلحَقوا بِنا. (1)

ه الدُّعاءُالإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَبَلَ النَّبِیّینَ عَلی نُبُوَّتِهِم ، فَلا یَرتَدّونَ أبَدا ، وجَبَلَ الأَوصِیاءَ عَلی وَصایاهُم فَلا یَرتَدّونَ أبَدا ، وجَبَلَ بَعضَ المُؤمِنینَ عَلَی الإِیمانِ فَلا یَرتَدّونَ أبَدا ، ومِنهُم مَن اُعیرَ الإِیمانَ عارِیَّهً ، فَإِذا هُوَ دَعا وألَحَّ فِی الدُّعاءِ ماتَ عَلَی الإِیمانِ. (2)

تهذیب الأحکام عن محمّد بن سلیمان الدیلمی :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقُلتُ لَهُ : جُعِلتُ فِداکَ إنَّ شیعَتَکَ تَقولُ : إنَّ الإِیمانَ مُستَقَرٌّ ومُستَودَعٌ ، فَعَلِّمنی شَیئا إذا أنَا قُلتُهُ استَکمَلتُ الإِیمانَ ، قالَ : قُل فی دُبُرِ کُلِّ صَلاهٍ فَریضَهٍ : رَضیتُ بِاللّهِ رَبّا ، وبِمُحَمَّدٍ نَبِیّا ، وبِالإِسلامِ دینا ، وبِالقُرآنِ کِتابا ، وبِالکَعبَهِ قِبلَهً ، وبِعَلِیٍّ وَلِیّا وإماما ، وبِالحَسَنِ وَالحُسَینِ وَالأَئِمَّهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم ، اللّهُمَّ إنّی رَضیتُ بِهِم أئِمَّهً فَارضَنی لَهُم إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ . (3)

.

1- .قضاء حقوق المؤمنین : ص 39 ح 48 عن علیّ بن یقطین ، بحار الأنوار : ج 75 ص 379 ح 40 .
2- .الکافی : ج 2 ص 419 ح 5 عن إسحاق بن عمّار ، بحارالأنوار : ج 69 ص 220 ح 4 .
3- .تهذیب الأحکام : ج 2 ص 109 ح 412 ، بحارالأنوار : ج 86 ص 42 ح 51 .

ص: 165



د - برآوردن نیازهای برادران

ه - دعا

د برآوردن نیازهای برادرانامام کاظم علیه السلام :مُهرِ [تأیید] کارهای شما ، برآوردن نیازهای برادرانتان است و نیکی کردن به آنان ، تا آن جا که می توانید ، وگر نه ، هیچ کاری از شما پذیرفته نمی شود . با برادرانتان مهربان باشید و به آنان رحم کنید تا به ما بپیوندید .

ه دعاامام صادق علیه السلام :خداوند ، پیامبران را با نبوّتشان عجین کرد . از این رو ، هرگز بر نمی گردند ، و اوصیا را با وصایاشان عجین کرد . از این رو ، هرگز بر نمی گردند . برخی از مؤمنان را نیز با ایمان عجین کرد . از این رو ، هرگز بر نمی گردند ؛ امّا برخی دیگر از ایشان ، ایمان ، به آنان عاریت داده شده است . از این رو ، هر گاه دعا کنند و در دعا پای فشارند ، با ایمان می میرند [وگرنه ، ایمانشان از دست می رود] .

تهذیب الأحکام به نقل از محمّد بن سلیمان دیلمی :از امام صادق علیه السلام پرسیدم و گفتم : فدایت شوم ! شیعیانت می گویند که ایمان ، استوار و عاریتی دارد . پس چیزی به من بیاموزید که هر گاه آن را بگویم ، ایمانم کامل شود . فرمود : «در پیِ هر نماز واجبی ، بگو : پذیرفتم که خدا پروردگار من است ، محمّد پیامبرم ، اسلام دینم ، قرآن کتابم و کعبه قبله ام ، و پذیرفتم که علی و حسن و حسین و نیز دیگر امامان که درودهای خدا بر آنان باد ، ولی و پیشوا[ی من ]هستند . بار خدایا! من به پیشواییِ آنان [برای خویش] ، راضی ام . پس مرا نیز مورد رضایت آنان قرار ده ، که تو بر هر چیز ، توانایی» .

.


ص: 166

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ إیمانا لا أجَلَ لَهُ دونَ لِقائِکَ ، تَوَلَّنی ما أبقَیتَنی عَلَیهِ ، وتُحیینی ما أحیَیتَنی عَلَیهِ ، تَوَفَّنی إذا تَوَفَّیتَنی عَلَیهِ ، وتَبعَثُنی إذا بَعَثتَنی عَلَیهِ ، وتُبرِئُ بِهِ صَدری مِنَ الشَّکِّ وَالرَّیبِ فی دینی . (1)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ بَینَ الرَّکَعاتِ :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وفَرِّغنی لِما خَلَقتَنی لَهُ ، ولا تَشغَلنی بِما قَد تَکَفَّلتَ لی بِهِ ، اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ إیمانا لا یَرتَدُّ ، ونَعیما لا یَنفَدُ ، ومُرافَقَهَ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وآلِهِ فی أعلی جَنَّهِ الخُلدِ . (2)

و تِلکَ الخِصالُالإمام علیّ علیه السلام :إن أرَدتَ أن یُؤمِنَکَ اللّهُ سوءَ العاقِبَهِ فَاعلَم أنَّ ما تَأتیهِ مِن خَیرٍ فَبِفَضلِ اللّهِ وتَوفیقِهِ ، وما تَأتیهِ مِن شَرٍّ فَبِإِمهالِ اللّهِ وإنظارِهِ إیّاکَ وحِلمِهِ عَنکَ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام لِبَعضِ النّاسِ :إن أرَدتَ أن یُختَمَ بِخَیرٍ عَمَلُکُ حَتّی تُقبَضَ وأنتَ فی أفضَلِ الأَعمالِ ، فَعَظِّم للّهِِ حَقَّهُ أن تَبذُلَ (4) نَعماءَهُ فی مَعاصیهِ ، وأن تَغتَرَّ بِحِلمِهِ عَنکَ ، وأکرِم کُلَّ مَن وَجَدتَهُ یُذکَرُ مِنّا (5) أو یَنتَحِلُ مَوَدَّتَنا. (6)

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 90 ح 249 عن معاویه بن وهب ، الکافی: ج 2 ص 586 ح 24 ، الاُصول الستّه عشر : ص 273 ح 388 کلاهما عن ابن أبی یعفور ، مصباح المتهجّد : ص 143 ح 232 من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام وکلّها نحوه ، بحارالأنوار : ج 87 ص 249 ح 57 .
2- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 75 ح 233 ، المقنعه : ص 177 ، مصباح المتهجّد : ص 547 کلاهما من دون إسناد إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 90 ص166 ح 16 .
3- .التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ص 265 ح 133 ، بحار الأنوار : ج 70 ص 392 ح 60 .
4- .فی الطبعه المعتمده: «ألّا تبذل» ، وما فی المتن أثبتناه من بعض النسخ المذکوره فی هامش المصدر .
5- .فی بحار الأنوار : «یَذکُرُنا» والظاهر أنّه الصواب .
6- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 4 ح 8 عن أحمد بن الحسن الحسینی عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 73 ص 351 ح 49 .

ص: 167



و - و این چند عمل

امام صادق علیه السلام در نیایش :بار خدایا ! ایمانی را از تو درخواست می کنم که سررسیدی جز دیدار تو نداشته باشد (تا روز قیامت ، بپاید) ؛ ایمانی که تا وقتی مرا باقی می داری ، بر آن پایدار بداری و تا وقتی زنده ام می داری ، بر آن زنده ام بداری و هر گاه مرا میراندی ، بر آن بمیرانی و هر گاه مرا بر انگیختی ، بر آن بر انگیزانی و به واسطه آن ، سینه ام را از شک و دو دلی در دینم ، پاک گردانی .

امام صادق علیه السلام در دعای میان رکعت های نماز :بار خدایا ! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا برای آنچه به خاطر آن خلقم کردی (عبادت) ، فراغت ببخش و به آنچه تو خود آن را برایم تضمین کرده ای (رزق و روزی دنیا) ، مشغولم مدار . بار خدایا! از تو چنان ایمانی را درخواست می کنم که برگشت نپذیرد و چنان نعمتی را که پایان نپذیرد ، و همنشینی با پیامبرت را که درودهای تو بر او و خاندانش باد در بالاترین درجه بهشت جاویدان .

و و این چند عملامام علی علیه السلام :اگر می خواهی که خداوند ، تو را از بدیِ فرجام ، در امان بدارد ، پس بدان که هر کار خوبی که انجام می دهی ، با لطف و توفیق الهی است و هر بدی ای که انجام می دهی ، از آن روست که خداوند به تو مهلت و فرصت داده و نسبت به تو بردباری نشان داده است .

امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از مردم :اگر می خواهی کردارت به نیکی پایان پذیرد، به طوری که وقتی از دنیا می روی ، مشغول بهترین اعمال باشی ، پس حقّ (حرمت) خدای را بزرگ تر از آن بدان که نعمت هایش را در راه نافرمانیِ او صرف کنی و به بردباری اش در برابر تو ، غرّه شوی . و هر کس را دیدی که گفته می شود از ماست یا دم از دوستیِ ما می زند ، گرامی بدار .

.


ص: 168

4 / 3آفاتُ الإِیمانِأ کَثرَهُ السَّیِّئاتِالکتاب«ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُواْ السُّوأَی أَن کَذَّبُواْ بِایَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ» . (1)

«کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا کَانُواْ یَکْسِبُونَ * کَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ» . (2)

الحدیثالاحتجاج :لَمّا دَخَلَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام وحَرَمُهُ عَلی یزیدَ ، وجیءَ بِرَأسِ الحُسَینِ علیه السلام ووُضِعَ بَینَ یَدَیهِ فی طَستٍ، فَجَعَلَ یَضرِبُ ثَنایاهُ بِمِخصَرَهٍ (3) کانَت فی یَدِهِ وهُوَ یَقولُ: لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلکِ فَلاخَبَرٌ جاءَ ولا وَحیٌ نَزَل ... فَقامَت إلَیهِ زَینَبُ بِنتُ عَلِیٍّ علیهماالسلام ... وقالَت : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ وَالصَّلاهُ عَلی جَدّی سَیِّدِ المُرسَلینَ ، صَدَقَ اللّهُ سُبحانَهُ کَذلِکَ یَقولُ : «ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُواْ السُّوأَی أَن کَذَّبُواْ بِایَاتِ اللَّهِ وَ کَانُواْ بِهَا یَسْتَهْزِءُونَ» . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :ولَعَمری ما اُتِیَ الجُهّالُ مِن قِبَلِ رَبِّهِم وإنَّهُم لَیَرَونَ الدَّلالاتِ الواضِحاتِ وَالعَلاماتِ البَیِّناتِ فی خَلقِهِم ، وما یُعایِنونَ مِن مَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وَالصُّنعِ العَجیبِ المُتقَنِ الدَّالِّ عَلَی الصَّانِعِ ، ولکِنَّهُم قَومٌ فَتَحوا عَلی أَنفُسِهِم أَبوابَ المَعاصی ، وسَهَّلوا لَها سَبیلَ الشَّهَواتِ ، فَغَلَبَتِ الأَهواءُ عَلی قُلوبِهِم ، وَاستَحوَذَ الشَّیطانُ بِظُلمِهِم عَلَیهِم ، وکَذلِکَ یَطبَعُ اللّهُ عَلی قُلوبِ المُعتَدینَ . (5)

.

1- .الروم : 10 .
2- .المطففین : 14 و 15 .
3- .المِخصَرَه : ما یختصره الإنسان بیده فیُمسکه: من عصا أو عکّازَهٍ أو مِقرَعَه أو قضیب (النهایه: ج2ص36).
4- .الاحتجاج : ج 2 ص 122 ح 173 ، بحارالأنوار : ج 45 ص 157 ح 5 .
5- .بحار الأنوار : ج 3 ص 152 عن المفضّل بن عمر .

ص: 169



4 / 3 آفت های ایمان
الف - گناه بسیار

4 / 3آفت های ایمانالف گناه بسیارقرآن«آن گاه ، فرجام کسانی که بدی کردند ، [ بسی ]بدتر بود ؛ [ چرا ]که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند می گرفتند» .

«نه چنین است ؛ بلکه آنچه مرتکب می شدند ، بر دل هایشان زنگار بسته است. زهی پندار! که آنان در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوب اند» .

حدیثالاحتجاج :چون امام زین العابدین علیه السلام و اهل بیت او به مجلس یزید وارد شدند ، و سرِ امام حسین علیه السلام را آوردند و در تشتی در برابرش نهادند، یزید با عصایی که در دستش بود ، شروع به زدن بر دندان های امام حسین علیه السلام کرد و می گفت : هاشمیان ، با سلطنت ، بازی کردند نه خبری آمد و نه وحی ای نازل شد . ... زینب دختر علی علیه السلام رو به یزید کرد ... و فرمود : سپاس ، خداوندی را که پروردگار جهانیان است ، و درود بر جدّم سَرور پیامبران . راست فرمود خداوند پاک که می فرماید : «سپس فرجام کسانی که بدی کردند ، [بسی] بدتر بود ؛ [چرا] که آیات خدا را تکذیب کردند و آنها را به ریشخند می گرفتند» .

امام صادق علیه السلام :به جان خودم سوگند که نادانان ، از سوی پروردگارشان ضربه نخوردند . آنان دلالت های آشکار و نشانه های روشن را در وجود خویش می بینند و [می بینند که] آنچه از ملکوت آسمان ها و زمین و آفرینش شگفت انگیز و استوار گیتی مشاهده می کنند ، نشان از وجود سازنده دارد ؛ امّا این مردمان ، درهای گناهان را به روی خویش گشودند و راه های شهوات را بر خود هموار ساختند و از این رو ، هوس ها بر دل هایشان چیره گشت و بر اثر ستم خودشان ، شیطان ، وجود آنان را تسخیر کرد . و این چنین ، خداوند بر دل های تجاوزگران ، مُهر می زند .

.


ص: 170

ب الظُّلمُالکتاب«بَلْ هُوَ ءَایَاتُ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ وَ مَا یَجْحَدُ بِایَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ» . (1)

«وَجَحَدُواْ بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَ عُلُوًّا فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الْمُفْسِدِینَ» . (2)

«قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِایَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» . (3)

الحدیثتفسیر الطبری عن أبی صالح :جاءَ جِبریلُ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ وهُوَ جالِسٌ حَزینٌ ، فَقالَ لَهُ : ما یَحزُنُکَ ؟ فَقالَ : کَذَّبَنی هؤُلاءِ . فَقالَ لَهُ جِبریلُ : إنَّهُم لا یُکَذِّبونَکَ ، هُم یَعلَمونَ أنَّکَ صادِقٌ «وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِایَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ أبا جَهلٍ قالَ لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : إنّا لا نُکَذِّبُکَ ولکِن نُکَذِّبُ بِما جِئتَ بِهِ ، فَأَنزَلَ اللّهُ : «فَإِنَّهُمْ لَا یُکَذِّبُونَکَ وَلَکِنَّ الظَّالِمِینَ بِایَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ» . (5)

راجع : ص 168 ح 214 .

.

1- .العنکبوت : 49 .
2- .النمل : 14 .
3- .الأنعام : 33 .
4- .تفسیر الطبری : ج 5 الجزء 7 ص 181 .
5- .سنن الترمذی : ج 5 ص 261 ح 3064 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 345 ح 3230 ، تفسیر ابن کثیر : ج 3 ص 245 کلّها عن ناجیه بن کعب ،تفسیر الطبری : ج 5 الجزء 7 ص 182 عن ناجیه بن کعب من دون إسنادٍ إلی أحدٍ من أهل البیت علیهم السلام ، کنز العمّال: ج 2 ص 409 ح 4374 نقلاً عن ابن أبی حاتم و أبی الشیخ وابن مردویه .

ص: 171



ب - ستم

ب ستمقرآن«بلکه این [قرآن] ، آیاتی است روشن در سینه های کسانی که به آنان دانش داده شده است . آیات ما را [کسی] جز ستمکاران ، انکار نمی کند» .

«و آنها [آیات ما] را با آن که جان هایشان بدانها یقین داشت [تنها] از سرِ ستم و سرکشی ، انکار کردند . پس بنگر که فرجام تباهکاران ، چگونه بوده است » .

«ما می دانیم که آنچه آنها می گویند ، تو را اندوهناک می سازد . آنان تو را تکذیب نمی کنند ؛ بلکه این ستمکاران ، آیات خدا را انکار می کنند» .

حدیثتفسیر الطبری به نقل از ابو صالح :جبرئیل علیه السلام روزی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله که اندوهگین نشسته بود آمد و پرسید : چرا اندوهگینی؟ پیامبر خدا فرمود : «اینها مرا دروغزن شمردند» . جبرئیل علیه السلام به ایشان گفت : آنان تو را دروغزن نمی شمارند . آنها می دانند که تو راستگویی ؛ «بلکه این ستمکاران ، آیات خدا را انکار می کنند» .

امام علی علیه السلام :ابو جهل به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : ما تو را دروغزن نمی شماریم ؛ بلکه آنچه را آورده ای ، دروغ می دانیم . پس خداوند ، این آیه را فرو فرستاد : «آنان تو را دروغزن نمی شمارند ؛ بلکه این ستمکاران ، آیات خدا را انکار می کنند» .

ر . ک : ص 169 ح 214 .

.


ص: 172

ج الاِستِکبارُالکتاب«سَأَصْرِفُ عَنْ ءَایَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الأَْرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْاْ کُلَّ ءَایَهٍ لَا یُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً وَإِن یَرَوْاْ سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلاً ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُواْ بِایَاتِنَا وَکَانُواْ عَنْهَا غَافِلِینَ» . (1)

راجع : النمل: 14 ، المؤمنون: 46 ، الجاثیه: 8 و 31 ، الأحقاف: 10 ، غافر: 35 ، لقمان : 7 ، الزمر: 59 60 .

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :بُنِیَ الکُفرُ عَلی أربَعِ دَعائِمَ: الفِسقِ ، وَالغُلُوِّ ، وَالشَّکِّ ، وَالشُّبهَهِ . وَالفِسقُ عَلی أربَعِ شُعَبٍ: عَلَی الجَفاءِ، وَالعَمی، وَالغَفلَهِ، وَالعُتُوِّ. (2)

عنه علیه السلام :مَنِ استَکبَرَ أدبَرَ عَنِ الحَقِّ . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :اُصولُ الکُفرِ ثَلاثَهٌ: الحِرصُ ، وَالاِستِکبارُ ، وَالحَسَدُ . (4)

د الشِّرکُالکتاب«الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ أُوْلَئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُم مُّهْتَدُونَ» . (5)

«وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَابُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» . (6)

.

1- .الأعراف : 146 .
2- .الکافی: ج 2 ص 391 ح 1 عن سلیم بن قیس الهلالی ، الخصال: ص 232 ح 74 عن الأصبغ بن نباته ، تحف العقول: ص 166 ، بحار الأنوار: ج 72 ص117 ح 15 .
3- .الکافی: ج 2 ص 394 ح 1 عن سلیم بن قیس الهلالی ، الخصال: ص 234 ح 74 عن الأصبغ بن نباته ، تحف العقول: ص 168 ولیس فیهما «عن الحقّ» ، بحار الأنوار: ج 72 ص 120 ح 15 .
4- .الکافی: ج 2 ص 289 ح 1 ، الخصال: ص 90 ح 28 ، الأمالی للصدوق: ص 505 ح 694 کلّها عن أبی بصیر ، روضه الواعظین: ص 418 ، بحار الأنوار:ج 72 ص 104 ح 1 .
5- .الأنعام : 82 .
6- .لقمان : 13 .

ص: 173



ج - گردنکشی

د - شرک

ج گردنکشیقرآن«به زودی ، کسانی را که در زمین، به ناحق تکبّر می ورزند، چنان از آیاتم روی گردان می سازم که اگر هر نشانه ای را [ از قدرت من ]بنگرند، بدان ایمان نیاورند و اگر راه صواب را ببینند ، آن را برنگزینند و اگر راه گم راهی را ببینند ، آن را راه خود قرار دهند. این ، بدان سبب است که آنان آیات ما را دروغ انگاشتند و از آنها غفلت ورزیدند» .

ر . ک : نمل : آیه 14 ، مؤمنون : آیه 46 ، جاثیه : آیه 8 و 31 ، احقاف : آیه 10 ، غافر : آیه 35 ، لقمان : آیه 7 ، زمر : آیه 59 60 .

حدیثامام علی علیه السلام :کفر ، بر چهار ستون بنا گشته است : فسق (زشتکاری) ، غُلُو (گزافکاری) ، دو دلی و شُبهه . فسق نیز چهار شاخه دارد : بی انصافی ، کوردلی ، غفلت و گردنکشی .

امام علی علیه السلام :کسی که گردنکش باشد ، از حق ، روی می گرداند .

امام صادق علیه السلام :ریشه های کفر ، سه چیزند : آزمندی ، گردنکشی و بدخواهی .

د شرکقرآن«آنان که ایمان آوردند و ایمان خویش را به ستم [ شرک] نیامیختند ، آنان اند که ایمنی دارند و آنان ره یافته اند» .

«و آن گاه [را به یاد آور] که لقمان در حالی که پسرش را پند می داد به او گفت : ای پسرک من ! برای خدا شریکی مگیر ؛ [چرا که] شرک ، ستمی بزرگ است» .

.


ص: 174

الحدیثصحیح البخاری عن عبد اللّه :لَمّا نَزَلَت « الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَلَمْ یَلْبِسُواْ إِیمَانَهُم بِظُلْمٍ » شَقَّ ذلِکَ عَلَی المُسلِمینَ فَقالوا : یا رَسولَ اللّهِ ، أیُّنا لا یَظلِمُ نَفسَهُ؟ قالَ صلی الله علیه و آله : لَیسَ ذلِکَ ، إنَّما هُوَ الشِّرکُ ، ألَم تَسمَعوا ما قالَ لُقمانُ لِابنِهِ وهُوَ یَعِظُهُ : «یَابُنَیَّ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :آفَهُ الإِیمانِ الشِّرکُ . (2)

ه البِدعَهُ فِی الدّینِالکتاب«وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًی مِّنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» . (3)

«وَ الَّذِینَ کَسَبُواْ السَّیِّئاتِ جَزَاءُ سَیِّئَهِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِّنَ الَّیْلِ مُظْلِمًا أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ» . (4)

«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا * أُوْلَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِایَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَزْنًا» . (5)

راجع : الکهف :26 ، الروم : 29 ، ص : 26 ، الشوری : 15 و 21 ، الجاثیه : 18 و 19 ، محمّد : 14 ، النجم : 23 .

.

1- .صحیح البخاری : ج 3 ص 1262 ح 3246 ، صحیح مسلم : ج 1 ص 114 ح 197 نحوه ، سنن الترمذی : ج 5 ص 262 ح 3067 ، کنز العمّال : ج 2ص 21 ح 2981 ؛ التبیان فی تفسیر القرآن : ج 4 ص 204 ، مجمع البیان : ج 4 ص 506 کلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 150 .
2- .غرر الحکم: ج 3 ص 97 ح 3915 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 181 ح 3704 .
3- .القصص : 50 .
4- .یونس : 27 .
5- .الکهف : 103 105 .

ص: 175



ه - بدعت در دین

حدیثصحیح البخاری به نقل از عبد اللّه :چون آیه «آنان که ایمان آوردند و ایمان خویش را به ستم نیامیختند » نازل شد ، این مطلب ، بر مسلمانان سخت آمد و گفتند : ای پیامبر خدا ! کدام یک از ماست که [با گناهانش] به خویش ستم نکند ؟! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «مقصود ، این نیست . مراد از این [ستم] ، شرک است . مگر نشنیده اید آنچه را لقمان در مقام پند ، به پسرش گفت که : «ای پسرک من ! برای خدا شریکی مگیر ؛ [چرا که] شرک ، ستمی بزرگ است» ؟» .

امام علی علیه السلام :آفت ایمان ، شرک است .

ه بدعت در دینقرآن«کیست گم راه تر از آن که از هوس خویش ، پیروی کند ، بی هیچ ره نمودی از جانب خدا ؟! خدا مردمِ ستمکار را هدایت نمی کند» .

«آنان که بدی کنند ، کیفرِ هر بدی ای ، همانند آن است و آنان را خواری ای فرو می گیرد . آنان از دست خدا ، هیچ نگاهداری ندارند . گویی که پاره هایی از شب تاریک را بر چهره شان کشیده اند . آنان دوزخی اند و در آن ، جاویدان اند» .

«بگو : آیا شما را از زیانکارترین کسان ، آگاه کنیم ؟ آنان که کوشش شان در این زندگی ، گم شده است ؛ ولی خود می پندارند که کار نیک می کنند . آنان کسانی هستند که نشانه های پروردگارشان و دیدار او را باور نکرده اند و [از این رو ،] کارهایشان تباه شده است . پس ما به روز رستاخیز ، برایشان ترازویی برپا نخواهیم کرد» .

ر . ک : کهف : آیه 26 ، روم : آیه 29 ، ص : آیه 26 ، شورا : آیه 15 و 21 ، جاثیه : آیه 18 19 ، محمّد : آیه 14 ، نجم : آیه 23 .

.


ص: 176

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَ الَّذِینَ کَسَبُواْ السَّیِّئاتِ جَزَاءُ سَیِّئَهِ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ مَّا لَهُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ» :هؤُلاءِ أهلُ البِدَعِ وَالشُّبُهاتِ وَالشَّهَواتِ یُسَوِّدُ اللّهُ وُجوهَهُم ثُمَّ یَلقَونَهُ. (1)

عنه علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً * الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا» :هُمُ النَّصاری وَالقِسّیسونَ وَالرُّهبانَ وأهلُ الشُّبُهاتِ وَالأَهواءِ مِن أهلِ القِبلَهِ وَالحَرورِیَّهُ وأهلُ البِدَعِ. (2)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًی مِّنَ اللَّهِ» :اِتَّخَذَ رَأیَهُ دیناً. (3)

الکافی عن ابن أبی نصر عن أبی الحسن [الرضا] علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًی مِّنَ اللَّهِ» :یَعنی مَنِ اتَّخَذَ دینَهُ رَأیَهُ بِغَیرِ إمامٍ مِن أئِمَّهِ الهُدی. (4)

بصائر الدرجات عن محمّد بن الفضیل عن أبی الحسن [الکاظم أو الرضا] علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدًی مِّنَ اللَّهِ» :یَعنِی اتَّخَذَ دینَهُ هَواهُ بِغَیرِ هُدیً مِن أئَمَّهِ الهُدی. (5)

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّما بَدءُ وُقوعِ الفِتَنِ أهواءٌ تُتَّبَعُ وأحکامٌ تُبتَدَعُ یُخالَفُ فیها کِتابُ اللّهِ ویَتَوَلّی عَلَیها رِجالٌ رِجالاً عَلی غَیرِ دینِ اللّهِ. (6)

.

1- .تفسیر القمی : ج 1 ص 311 عن أبی الجارود ، بحارالأنوار : ج 2 ص 298 ح 20 .
2- .تفسیر القمی : ج 2 ص 46 عن أبی الجارود ، بحارالأنوار : ج 2 ص 298 ح 23 .
3- .بصائر الدرجات : ص 13 ح 4 عن غالب النحوی ، بحارالأنوار : ج 2 ص 302 ح 38 .
4- .الکافی : ج 1 ص 374 ح 1 ، الغیبه للنعمانی : ص 130 ح 7 کلاهما عن ابن أبی نصر ، قرب الإسناد : ص 350 ح 1260 عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر عن الإمام الرضا علیه السلام ، الاُصول الستّه عشر : ص 218 ح 221 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 23 ص 78 ح 10 .
5- .بصائر الدرجات : ص 13 ح 5 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 303 ح 39 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 50 ، الکافی : ج 1 ص 54 ح 1 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر عنه علیهماالسلام و ج8 ص 58 ح 21 عن سلیم بن قیس الهلالی ،المحاسن : ج 1 ص 330 ح 672 عن محمّد بن مسلم وکلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 2 ص 290 ح 8 ؛ دستور معالم الحکم : ص 108 نحوه .

ص: 177

حدیثامام باقر علیه السلام در باره این سخن خداوند متعال : «و آنان که بدی کنند ، کیفرِ هر بدی ای ، همانند آن است و آنان را خواری ای فرو گیرد . آنان از دست خدا ، هیچ نگاهداری ندارند» :اینان ، اهل بدعت ها و شُبَهات و شهوات هستند که خداوند ؛ [نخست] آنان را روسیاه می کند و سپس او را دیدار می کنند .

امام باقر علیه السلام در باره این سخن خداوند متعال : «بگو : آیا شما را از زیانکارترینِ شما آگاه کنم ؟ آنان که کوشششان در این زندگی ، گم شده است ؛ ولی خود می پندارند که کار نیک می کنند» :مقصود ، نصرانیان و کشیشان و راهبان و مسلمانان پیرو شبهات و گرایش ها[ی فرقه ای] و حَروریه (خوارج) و بدعت گذاران اند .

امام صادق علیه السلام در باره این سخن خدای متعال : «و کیست گم راه تر از کسی که هوس خویش را پیروی کند ، بی هیچ ره نمودی از جانب خدا؟!» :یعنی کسی که رأی خود را دین می شمرد .

الکافی به نقل از ابن ابی نصر ، از امام ابو الحسن (رضا) علیه السلام در باره این سخن خدای متعال : «و کیست گم راه تر از کسی که هوس خویش را پیروی کند ، بی هیچ ره نمودی از جانب خدا؟!» : یعنی کسی که در دین ، از رأی خود پیروی کند و هیچ پیشوایی از پیشوایانِ راه راست ، نداشته باشد .

بصائر الدرجات به نقل از محمّد بن فُضَیل از امام ابو الحسن علیه السلام (1) درباره این سخن خداوند متعال : «و کیست گم راه تر از کسی که هوس خویش را پیروی کند ، بی هیچ ره نمونی از جانب خداوند؟!» :یعنی در دینش ، طبق رأی خود عمل کند ، بی ره نمودی از سوی پیشوایان هدایت .

امام علی علیه السلام :سرآغاز پیدایش فتنه ها ، پیروی از هوس هاست و بدعت نهادن احکامی که در آنها با کتاب خدا مخالفت می شود و در راهِ [عمل به ]آنها ، گروهی ، بر خلاف دین خدا ، سرپرستیِ گروهی دیگر را می پذیرند .

.

1- .مقصود از «ابو الحسن» در این جا، ممکن است امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام باشد .

ص: 178

معانی الأخبار عن الحلبی :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما أدنی ما یَکونُ بِهِ العَبدُ کافِراً؟ قالَ : أن یَبتَدِعَ شَیئا فَیَتَوَلّی عَلَیهِ ویَتَبَرَّأَ مِمَّن خالَفَهُ . (1)

معانی الأخبار عن برید العجلی :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما أدنی ما یَصیرُ بِهِ العَبدُ کافراً؟ قالَ: فَأَخَذَ حَصاهً (2) مِنَ الأَرضِ فَقالَ: أن یَقولَ لِهذِهِ الحَصاهِ إنَّها نَواهٌ ویَبرَأَ مِمَّن خالَفَهُ عَلی ذلِکَ ویدینَ اللّهَ بِالبَراءَهِ مِمَّن قالَ بِغَیرِ قَولِهِ فَهذا ناصِبٌ قَد أشرَکَ بِاللّهِ وکَفَرَ مِن حَیثُ لا یَعلَمُ. (3)

و الغُلُوُّالکتاب«یَاأَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُواْ فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُواْ عَلَی اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَاتُهُ أَلْقَاهَا إِلَی مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَامِنُواْ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُواْ ثَلَاثَهٌ انتَهُواْ خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَی بِاللَّهِ وَکِیلاً» . (4)

«لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئا إِنْ أَرَادَ أَن یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ» . (5)

.

1- .معانی الأخبار : ص 393 ح 43 ، بحار الأنوار : ج 2 ص 301 ح 33 .
2- .قال العلّامه المجلسی : التمثیل بالحصاه لبیان أن کل من أبدع شیئا واعتقد باطلا وإن کان فی شیء حقیر واتخذ ذلک رأیه ودینه وأحب علیه وأبغض علیه فهو فی حکم الکافر فی شده العذاب والحرمان عن الزلفی یوم الحساب (بحار الأنوار : ج 2 ص 302) .
3- .معانی الأخبار : ص 393 ح 44 ، بحارالأنوار : ج 2 ص 301 ح 34 .
4- .النساء : 171 .
5- .المائده : 17 .

ص: 179



و - غُلوْ

معانی الأخبار به نقل از حلبی :به امام صادق علیه السلام گفتم : کمترین چیزی که بنده به سبب آن کافر می شود ، چیست ؟ فرمود : «این که چیزی را بدعت نهد و از آن دفاع کند و از هر که با آن مخالفت می ورزد ، بیزاری جوید» .

معانی الأخبار به نقل از برید عجلی :به امام صادق علیه السلام گفتم : کمترین چیزی که به سبب آن ، بنده کافر می گردد ، چیست؟ امام صادق علیه السلام ریگی (1) را از روی زمین برداشت و فرمود : «این که به این ریگ بگوید : هسته است ، و از هر که با این سخن او مخالفت ورزید ، بیزاری بجوید و برائت از کسی را که به غیر عقیده او قائل باشد ، شرط دین خدا بداند . چنین کسی ، ناصبی است و به خدا شرک ورزیده ، و ندانسته کافر شده است» .

و غُلُوقرآن«ای اهل کتاب! در دین خود ، غُلُو مکنید و در باره خدا جز حق مگویید . مسیح ، عیسی بن مریم ، فقط پیامبر خدا و کلمه اوست که آن را به سوی مریم افکنده ، و روحی از جانب اوست . پس به خدا و پیامبرانش ایمان بیاورید و نگویید : «[خدا] سه گانه است» . باز ایستید که برای شما بهتر است . خدا فقط معبودی یگانه است . منزّه از آن است که برای او فرزندی باشد . آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ، از آنِ اوست ، و خداوند ، بس کارساز است» .

«کسانی که گفتند : «خدا همان مسیح پسر مریم است» ، مسلّما کافر شده اند . بگو : «اگر خدا اراده کند که مسیح پسر مریم و مادرش و هر کس را که در زمین است ، جملگی به هلاکت رساند ، چه کسی در مقابل خدا اختیاری دارد؟ فرمان رواییِ آسمان ها و زمین و آنچه میان آن دو است ، از آنِ خداست . هر چه بخواهد ، می آفریند ، و خدا بر هر چیزی تواناست»» .

.

1- .علّامه مجلسی رحمه الله گفته است : مثال زدن به سنگ ریزه ، برای بیان این نکته است که هر کس اندکی بدعت بگذارد و عقیده باطل پیدا کند ، هر چند بسیار ناچیز ، و آن را دیدگاه و دینش قرار دهد و بر اساس آن ، دوستی و دشمنی بورزد ، در عذابِ سخت داشتن و محروم بودن از سعادت در روز حسابرسی ، در حکم کافر است (بحار الأنوار : ج 2 ص 302) .

ص: 180

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :ما غَلا أحَدٌ مِنَ القَدَرِیَّهِ إلّا خَرَجَ مِنَ الإِیمانِ. (1)

الإمام الصادق علیه السلام :أدنی ما یَخرُجُ بِهِ الرَّجُلُ مِنَ الإِیمانِ أن یَجلِسَ إلی غالٍ فَیَستَمِعَ إلی حَدیثِهِ ویُصَدِّقَهُ عَلی قَولِهِ. (2)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن إبراهیم بن أبی محمود :قُلتُ لِلرِّضا علیه السلام : یَابنَ رَسولِ اللّهِ إنَّ عِندَنا أخباراً فی فَضائِلِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام وفَضلِکُم أهلَ البَیتِ وهِیَ مِن رِوایَهِ مُخالِفیکُم ولا نَعرِفُ مِثلَها عَنکُم أفَنَدینُ بِها؟ فَقالَ : یَابنَ أبی مَحمودٍ لَقَد أخبَرَنی أبی عَن أبیهِ عن جَدِّهِ علیهم السلام أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : مَن أصغی إلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ فَإِن کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ عز و جل فَقَد عَبَدَ اللّهَ وإن کانَ النّاطِقُ عَن إبلیسَ فَقَد عَبَدَ إبلیسَ . ثُمَّ قالَ الرِّضا علیه السلام : یَابنَ أبی مَحمودٍ! إنّ مُخالِفینا وَضَعوا أخباراً فی فَضائِلِنا وجَعَلوها عَلی أقسامٍ ثَلاثَهٍ أحَدُهَا الغُلُوُّ وثانیهَا التَّقصیرُ فی أمرِنا وثالِثُهَا التَّصریحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا فَإِذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فینا کَفَّروا شیعَتَنا ونَسَبوهُم إلَی القَولِ بِرُبوبِیَّتِنا وإذا سَمِعُوا التَّقصیرَ اعتَقَدوهُ فینا وإذا سَمِعوا مَثالِبَ أعدائِنا بِأَسمائِهِم ثَلَبونا بِأَسمائِنا وقَد قالَ اللّهُ عز و جل : «وَلَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَیْرِ عِلْمٍ» . (3) یَابنَ أبی مَحمودٍ إذا أخَذَ النّاسُ یَمیناً وشِمالاً فَالزَم طریقَتَنا فَإِنَّهُ مَن لَزِمَنا لَزِمناهُ ومَن فارَقَنا فارَقناه إنَّ أدنی ما یُخرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الإِیمانِ أن یَقولَ لِلحَصاهِ : هذِهِ نَواهٌ ثُمَّ یَدینَ بِذلِکَ ویَبرَأَ مِمَّن خالَفَهُ . یَابنَ أبی مَحمودٍ احفَظ ما حَدَّثتُکَ بِهِ فَقَد جَمَعتُ لَکَ فیهِ خَیرَ الدُّنیا وَالآخِرَهِ. (4)

.

1- .ثواب الاعمال : ص 253 ح 8 عن سعید بن جبیر ، جامع الاخبار : ص 460 ح 1295 وفیه «فی القدر» بدل «من القدریه» ، بحار الأنوار : ج 5 ص 120 ح60 .
2- .الخصال : ص 72 ح 109 عن علیّ بن سالم عن أبیه ، بحار الأنوار : ج 5 ص 8 ح 9 .
3- .الأنعام : 108 .
4- .عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 304 ح 63 ، بشاره المصطفی : ص 221 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 239 ح 1 .

ص: 181

حدیثامام علی علیه السلام :هیچ یک از قَدَریّه غُلُو نکرد ، مگر این که از ایمان خارج شد .

امام صادق علیه السلام :کمترین چیزی که انسان به سبب آن از ایمان خارج می شود ، این است که با غالی مسلکی بنشیند و به سخنش گوش دهد و او را در گفته اش تصدیق کند .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابراهیم بن ابی محمود :به امام رضا علیه السلام گفتم : ای فرزند پیامبر خدا ! ما در باره فضایل امیر مؤمنان و فضایل شما اهل بیت ، اخباری در دست داریم که راویانِ آنها ، مخالفان شما هستند و چنان اخباری را از شما سراغ نداریم . آیا آنها را بپذیریم؟ امام رضا علیه السلام فرمود : «ای پسر ابو محمود ! پدرم از پدرش از جدّش به من خبر داد که پیامبر خدا فرمود : هر کس به گوینده ای گوش دهد ، او را عبادت کرده است . بنا بر این ، اگر گوینده ، از خدا بگوید ، [شنونده] در واقع ، خدا را عبادت کرده است و اگر از ابلیس بگوید ، ابلیس را عبادت کرده است » . امام رضا علیه السلام سپس فرمود : «ای پسر ابو محمود ! مخالفان ما ، در باره فضایل ما اخباری را جعل کرده اند که بر سه دسته اند : یک دسته از آنها غلو آمیزند . دسته دوم ، کوتاهی در حقّ ماست و دسته سوم ، تصریح به معایب دشمنان ماست . هر گاه مردم اخبار غلوآمیز را در باره ما بشنوند ، شیعیان ما را تکفیر می کنند و آنان را معتقد به ربوبیت ما می خوانند . هر گاه اخبار تقصیرآمیز در حقّ ما را بشنوند ، به آنها معتقد می شوند . هر گاه اخباری را بشنوند که در آنها به نامِ دشمنان ما ، بد گفته شده است ، از ما صراحتا بد می گویند ، حال آن که خداوند عز و جل فرموده است : «آنان را که [مشرکان] به جای خدا می خوانند ، دشنام مدهید که آنان نیز خدا را ، به ستم و از روی نادانی ، دشنام خواهند داد» . ای پسر ابو محمود ! وقتی مردم به راست و چپ می روند ، تو از راه ما جدا مشو ؛ زیرا هر کس با ما همراه باشد ، ما با او همراه هستیم و هر که از ما جدا شود ، ما نیز از او جدا می شویم . کمترین چیزی که انسان را از ایمان بیرون می برَد ، این است که به ریگی بگوید : این یک هسته است ، و سپس به آن معتقد شود و از کسی که با او مخالفت ورزید ، تبرّی جوید . ای پسر ابو محمود ! آنچه را برایت گفتم ، حفظ کن ؛ زیرا خیر دنیا و آخرت را در آن ، برای تو گردآوری کردم» .

.


ص: 182

ز اللَّجاجَهُ عَلی خِلافِ الحَقِّالمحاسن عن أبی الربیع الشامی :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما أدنی ما یُخرِجُ العَبدَ مِنَ الإِیمانِ ؟ فَقالَ : الرَّأیُ یَراهُ مُخالِفاً لِلحَقِّ فَیُقیمُ عَلَیهِ. (1)

ح تَرکُ التَّمَسُّکِ بِوِلایَهِ أهلِ البَیتِ علیهم السلامالإمام الباقر علیه السلام :وِلایَهُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام الحَبلُ الَّذی قالَ اللّهُ تَعالی فیهِ : «واعتصموا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ» فَمَن تَمَسَّکَ بِهِ کانَ مُؤمِنا، ومَن تَرَکَهُ خَرَجَ مِنَ الإِیمانِ. (2)

ط إذاعَهُ أسرارِ أهلِ البَیتِ علیهم السلامالإمام الصادق علیه السلام :مَن أذاعَ عَلَینا حَدیثَنا سَلَبَهُ اللّهُ الإِیمانَ. (3)

.

1- .المحاسن : ج 1 ص 334 ح 680 ، معانی الاخبار : ص 393 ح 42 مضمراً ، تفسیر العیاشی : ج 1 ص 297 ح 42 عن ابان بن عبد الرحمن وفیه «الإسلام» بدل«الإیمان» ، بحار الأنوار : ج 69 ص 16 ح 2 .
2- .تفسیر فرات : ص 91 ح 72 عن ابان بن تغلب ، بحار الأنوار : ج 36 ص 18 ح 10 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 169 ح 178 عن ابان بن تغلب عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه .
3- .الکافی : ج 2 ص 370 ح 3 عن ابن أبی یعفور ، بحار الأنوار : ج 75 ص 85 ح 36 .

ص: 183



ز - سرسختی در مخالفت با حق

ح - رها کردن تمسّک به ولایت اهل بیت علیهم السلام

ط - فاش کردن اسرار اهل بیت علیهم السلام

ز سرسختی در مخالفت با حقالمحاسن به نقل از ابو ربیع شامی :به امام صادق علیه السلام گفتم : کمترین چیزی که بنده را از ایمان خارج می گرداند ، چیست؟ فرمود : «این که نظری بر خلاف حق داشته باشد و بر آن ، ایستادگی کند» .

ح رها کردن تمسّک به ولایت اهل بیت علیهم السلامامام باقر علیه السلام :ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام ، همان ریسمانی است که خداوند متعال در باره اش فرموده است : «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده مشوید» . پس هر که به آن چنگ زند ، مؤمن است و هر که رهایش کند ، از ایمان برون شده است .

ط فاش کردن اسرار اهل بیت علیهم السلامامام صادق علیه السلام :هر کس به زیان ما حدیث ما را فاش سازد ، خداوند ، ایمان را از او می گیرد .

.


ص: 184

ی الکَذِبُ ولا سِیَّما عَلی أهلِ البَیتِ علیهم السلامالکتاب«إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِایَاتِ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ» . (1)

الحدیثکنز العمّال عن عبد للّه بن جراد :قالَ أبُو الدَّرداءِ : یا رَسولَ اللّهِ هَل یَسرِقُ المُؤمِنُ ؟ قالَ : قَد یَکونُ ذلِکَ ، قالَ : فَهَل یَزنِی المُؤمِنُ ؟ قالَ : بَلی وإن کَرِهَ أبُو الدَّرداءِ . قالَ : هَل یَکذِبُ المُؤمِنُ ؟ قالَ : إنَّما یَفتَرِی الکَذِبَ مَن لا یُؤمِنُ ، إنَّ العَبدَ یَزِلُّ الزَّلَّهَ ثُمَّ یَرجِعُ إلی رَبِّهِ فَیَتوبُ فَیَتوبُ اللّهُ عَلَیهِ. (2)

تفسیر العیّاشی عن العبّاس بن هلال عن الإمام الرضا علیه السلام أنَّهُ ذَکَرَ رَجُلاً کَذّاباً ثُمَّ قالَ :قالَ اللّهُ : «إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ» . (3)

الکافی عن یونس عن بعض أصحابنا عن أبی الحسن [الکاظم] علیه السلام :إنَّ اللّهَ خَلَقَ النَّبِیّینَ عَلَی النُّبُوَّهِ فَلا یَکونونَ إلّا أنبِیاءَ، وخَلَقَ المُؤمِنینَ عَلَی الإِیمانِ فَلا یَکونونَ إلّا مُؤمِنینَ ، وأعارَ قَوما إیمانا ، فَإِن شاءَ تَمَّمَهُ لَهُم وإن شاءَ سَلَبَهُم إیّاهُ ، قالَ : وفیهِم جَرَت: « فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ » (4) وقالَ لی : إنَّ فُلانا کانَ مُستَودَعا إیمانُهُ ، فَلَمّا کَذَبَ عَلَینا سُلِبَ إیمانُهُ ذلِکَ . (5)

راجع : ص 274 (آثار الإیمان وبرکاته / التجنّب عن الکذب) .

.

1- .النحل : 105 .
2- .کنز العمّال : ج 3 ص 874 ح 8994 نقلاً عن ابن جریر وراجع : تاریخ دمشق : ج 27 ص 241 ومشکاه الأنوار : ص 303 ح 948 والدعوات : ص 118ح 275 وبحار الأنوار : ج 72 ص 263 ح 47 .
3- .تفسیر العیاشی : ج 2 ص 271 ح 71 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 262 ح 44.
4- .الأنعام : 98 .
5- .الکافی : ج 2 ص 418 ح 4 ، رجال الکشی : ج 2 ص 584 ح 523 عن عیسی شلقان نحوه ، بحار الأنوار : ج 69 ص 226 ح 18 .

ص: 185



ی - دروغ گفتن ، بویژه در باره اهل بیت علیهم السلام

ی دروغ گفتن ، بویژه در باره اهل بیت علیهم السلامقرآن«تنها کسانی دروغ پردازی می کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود ، دروغگویان اند» .

حدیثکنز العمّال به نقل از عبد اللّه بن جراد :ابو دردا گفت : ای پیامبر خدا ! آیا مؤمن دزدی می کند ؟ پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «ممکن است» . گفت : آیا مؤمن زنا می کند ؟ فرمود : «بله ، اگر چه ابو دردا خوش نداشته باشد» . گفت : آیا مؤمن دروغ می گوید ؟ فرمود : «تنها آن کس دروغ می گوید که ایمان ندارد . بنده لغزشی می کند ، سپس به سوی پروردگارش بر می گردد و توبه می کند و خدا هم توبه اش را می پذیرد» .

تفسیر العیّاشی به نقل از عبّاس بن هلال :امام رضا علیه السلام از مرد دروغگویی یاد کرد و سپس فرمود : «خداوند فرموده است : «تنها کسانی دروغ پردازی می کنند که ایمان ندارند» » .

الکافی به نقل از یونس ، از یکی از شیعیان :امام کاظم علیه السلام فرمود : «خداوند ، پیامبران را برای پیامبری آفرید . پس آنان ، جز پیامبر نیستند . و مؤمنان را برای ایمان آفرید . پس اینان ، جز مؤمن نیستند . به عدّه ای هم ، ایمان را به عاریت داد که اگر خواست ، آن را برایشان تا پایان نگه دارد و اگر خواست ، از آنان بگیرد . و در باره همینان است [این سخن خداوند] : «پس [برای شما] قرارگاهی و سپردگاهی است» » . و به من فرمود : «فلانی ایمانش سپردنی [و عاریتی] بود و از این رو ، هنگامی که بر ما دروغ بست ، آن ایمانش از او باز ستانده شد» .

ر . ک : ص 275 (آثار و برکات ایمان / پرهیز از دروغ بستن) .

.


ص: 186

ک اِستِحلالُ المَحارِمِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ما آمَنَ بِالقُرآنِ مَنِ استَحَلَّ مَحارِمَهُ. (1)

تاریخ بغداد عن علقمه :خَطَبَنَا الإِمامُ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ فَقالَ: قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لا یَزنِی الزّانی حینَ یَزنی وهُوَ مُؤمِنٌ ، ولا یَسرِقُ السّارِقُ حینَ یَسرِقُ وهُوَ مُؤمِنٌ ، ولا یَشرَبُ الخَمرَ حینَ یَشرَبُها وهُوَ مُؤمِنٌ . فَقالَ رَجُلٌ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ فَهُوَ کافِرٌ ؟ قالَ : لا ، ولَم یَأمُرنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أن نُحَدِّثَکُم بِالرُّخَصِ ، إنَّما قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : لا یَزنِی الزّانی حینَ یَزنی وهُوَ مُؤمِنٌ ؛ إذا قالَ هُوَ لی حَلالٌ ، ولا یَسرِقُ حینَ یَسرِقُ وهُوَ مُؤمِنٌ ؛ إذا قالَ هُوَ لی حَلالٌ ، ولا یَشرَبُ الخَمرَ حینَ یَشرَبُها وهُوَ مُؤمِنٌ ؛ إذا قالَ هُوَ لی حَلالٌ. (2)

الکافی عن عبد اللّه بن سنان :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَنِ الرَّجُلِ یَرتَکِبُ الکَبیرَهَ مِنَ الکَبائِرِ فَیَموتُ هَل یُخرِجُهُ ذلِکَ مِنَ الإِسلامِ ؟ وإن عُذِّبَ کانَ عَذابُهُ کَعَذابِ المُشرِکینَ أم لَهُ مُدَّهٌ وَانقِطاعٌ ؟ فَقالَ : مَنِ ارتَکَبَ کَبیرَهً مِنَ الکَبائِرِ فَزَعَمَ أنَّها حَلالٌ أخرَجَهُ ذلِکَ مِنَ الإِسلامِ وعُذِّبَ أشَدَّ العَذابِ ، وإن کانَ مُعتَرِفا أنَّهُ أذنَبَ وماتَ عَلَیهِ أخرَجَهُ مِنَ الإِیمانِ ولَم یُخرِجهُ مِنَ الإِسلامِ ، وکانَ عَذابُهُ أهوَنَ مِن عَذابِ الأَوَّلِ. (3)

.

1- .سنن الترمذی : ج 5 ص 180 ح 2918 ، المعجم الکبیر : ج 8 ص 31 ح 7295 ، مسند الشهاب : ج 2 ص 8 ح 775 ، تاریخ بغداد : ج 6 ص 127 الرقم3159 کلها عن صهیب ، کنز العمّال : ج 1 ص 616 ح 2844 ؛ تحف العقول : ص 56 وفیه «حرامه» بدل «محارمه» ، بحار الأنوار : ج 77 ص 159ح 155 .
2- .تاریخ بغداد : ج 5 ص 188 الرقم 2642 ، المعجم الصغیر : ج 2 ص 49 ، تاریخ أصبهان : ج 2 ص 205 الرقم 1466 کلاهما نحوه ، کنز العمّال : ج 1 ص406 ح 1733 .
3- .الکافی : ج 2 ص 285 ح 23 و ص 280 ح 10 عن مسعده بن صدقه نحوه ، بحار الأنوار : ج 68 ص 299 ح 56 .

ص: 187



ک - روا شمردن حرام ها

ک روا شمردن حرام هاپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به قرآن ، ایمان نیاورده است کسی که حرام های آن را حلال شمارد .

تاریخ بغداد به نقل از علقمه :علی علیه السلام برای ما سخنرانی کرد و فرمود : «پیامبر خدا فرمود : زناکار ، آن گاه که زنا می کند ، با ایمان زنا نمی کند . سارق ، آن گاه که سرقت می کند ، با ایمان سرقت نمی کند . شرابخوار نیز آن گاه که شراب می نوشد ، با ایمان شراب نمی نوشد » . مردی گفت : ای امیر مؤمنان ! پس چنین کسی کافر است ؟ امیر مؤمنان فرمود : «نه . [البتّه] پیامبر خدا به ما نفرمود که رخصت ها را برای شما توضیح دهیم . (1) همانا پیامبر خدا فرمود : زناکار ، هنگام زنا کردن ، آن گاه که بگوید : زنا برای من حلال است ، مؤمن نیست (ایمان از او سلب می شود) . سارق ، هنگام سرقت ، آن گاه که بگوید : سرقت برای من حلال است ، مؤمن نیست و شرابخوار نیز هنگام نوشیدن شراب ، آن گاه که بگوید : شراب برای من حلال است ، مؤمن نیست » .

الکافی به نقل از عبد اللّه بن سنان :از امام صادق علیه السلام پرسیدم : شخصی مرتکب گناهان کبیره می شود و با چنین وضعی ، از دنیا می رود . آیا این او را از اسلام خارج می سازد؟ و اگر عذاب شود ، آیا عذابش مانند عذاب مشرکان ، [همیشگی] خواهد بود ، یا عذاب او مدّتی و پایانی دارد؟ فرمود : «هر کس گناه کبیره ای را مرتکب شود و آن را روا بداند ، این او را از اسلام خارج می کند و به سخت ترین عذاب ، کیفر می شود ؛ ولی اگر معترف باشد که مرتکب گناه شده است و بمیرد ، این او را از ایمان خارج می سازد ؛ امّا از اسلام بیرونش نمی برد و عذابش سبک تر از عذاب شخص اوّل است» .

.

1- .همین روایت در المعجم الصغیر چنین آمده است : «پیامبر صلی الله علیه و آله به ما می فرمود که احادیث رخصت را مبهم باقی بگذاریم» . به هر حال ، مقصود ، آن است که ابهام موجود در احادیث رُخصت ، خالی از حکمت نیست و تا ضرورتی نباشد ، نباید آنها را توضیح داد .

ص: 188

ل الجَزَعُالإمام زین العابدین علیه السلام :لا إیمانَ لِمَن لا صَبرَ لَهُ. (1)

الإمام الصادق علیه السلام :الصَّبرُ مِنَ الإِیمانِ بِمَنزِلَهِ الرَّأسِ مِنَ الجَسَدِ ، فَإِذا ذَهَبَ الرَّأسُ ذَهَبَ الجَسَدُ ، کَذلِکَ إذا ذَهَبَ الصَّبرُ ذَهَبَ الإِیمانُ. (2)

م الوَقاحَهُرسول اللّه علیه السلام :لا إیمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ. (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ الحَیاءَ وَالعَفافَ وَالعِیَّ عِیَّ اللِّسانِ لا عِیَّ القَلبِ مِنَ الإِیمانِ ، وَالفُحشَ وَالبَذاءَ وَالسَّلاطَهَ مِنَ النِّفاقِ. (4)

ن الحَسَدُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یَجتَمِعانِ فی قَلبِ عَبدٍ الإِیمانُ وَالحَسَدُ. (5)

.

1- .الکافی : ج 2 ص 89 ح 4 ، الارشاد : ج 1 ص 297 عن الإمام علی علیه السلام ، عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 44 ح 155 ، الخصال : ص 315 ح 95 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام علی علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 69 ص 376 ح 27 ، المصنّف لعبد الرّزاق : ج 11 ص 469 ح 21031 عن عکرمه عن الإمام علیّ علیه السلام .
2- .الکافی : ج2 ص87 ح2 عن العلاء بن فضیل وص89 ح5 عن فضیل بن یسار ، مشکاه الأنوار : ص57 ح61 ، بحار الأنوار: ج70 ص183 ح52 ؛ المصنّف لابن أبی شیبه : ج8 ص156 ح10، تاریخ دمشق: ج42 ص510 کلاهما عن أبی إسحاق عن الإمام علی علیه السلام ، کنز العمّال : ج 16 ص241 ح44309.
3- .مکارم الاخلاق لابن أبی الدنیا : ص 87 ح 101 عن أنس و ص 93 ح 111 عن مجمع بن جاریه ؛ الکافی : ج 2 ص 106 ح 5 و ج 5 ص 317 ح 52کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 47 ص 45 ح 63 .
4- .الزهد للحسین بن سعید : ص 70 ح 21 عن الحسن الصیقل ، بحار الأنوار : ج 79 ص 113 ح 14 وراجع : مکارم الأخلاق لابن أبی الدنیا : ص 77ح 87.
5- .سنن النسائی : ج 6 ص 13 ، صحیح ابن حبان : ج 10 ص 466 ح 4606 وفیه «جوف» بدل «قلب» ، شعب الایمان : ج 5 ص 267 ح 6609 وفیه «جوف عبد مؤمن» بدل «قلب عبد» ، المعجم الصغیر : ج 1 ص 146 وفیه «جوف مؤمن» بدل «قلب عبد» وکلها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 4 ص 295 ح 10567 .

ص: 189



ل - ناشکیبی

م - بی شرمی

ن - حسادت

ل ناشکیبیامام زین العابدین علیه السلام :آن را که شکیب نیست ، ایمان نیست .

امام صادق علیه السلام :شکیبایی برای ایمان ، چونان سر برای بدن است . هر گاه سر برود ، بدن هم از بین می رود . همچنین هر گاه شکیبایی برود ، ایمان نیز می رود .

م بی شرمیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن را که شرم نیست ، ایمان نیست .

امام صادق علیه السلام :آزَرم و خویشتنداری و کُندی کندی زبان ، نه کندی دل از ایمان اند و بی شرمی و ناسزاگویی و بدزبانی ، از نفاق .

ن حسادتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در دل هیچ بنده ای ، ایمان و حسادت ، با هم گرد نمی آیند .

.


ص: 190

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ الحَسَدَ یَأکُلُ الإِیمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الحَطَبَ الیابِسَ. (1)

س إیذاءُ المُؤمِنِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ألا وإنَّ أذَی المُؤمِنِ مِن أعظَمِ سَبَبِ سَلبِ الإِیمانِ. (2)

ع إحصاءُ زَلّاتِ المُؤمِنِالإمام الباقر علیه السلام :إنَّ أقرَبَ ما یَکونُ العَبدُ إلَی الکُفرِ أن یُؤاخِیَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ عَلَی الدّینِ فَیُحصِیَ عَلَیهِ عَثَراتِهِ وزَلّاتِهِ لِیُعَنِّفَهُ بِها یَوما ما. (3)

الإمام الصادق علیه السلام :أبعَدُ ما یَکونُ العَبدُ مِن اللّهِ أن یَکونَ الرَّجُلُ یُؤاخِی الرَّجُلَ وهُوَ یَحفَظُ عَلَیهِ زَلّاتِهِ لِیُعَیِّرَهُ بِها یَوما ما. (4)

ف إیذاءُ الجارِالکافی عن عمرو بن عکرمه عن الإمام الصادق علیه السلام :أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّا علیه السلام وسَلمانَ وأبا ذرٍّ ونَسیتُ (5) آخَرَ وأظُنُّهُ المِقدادَ أن یُنادوا فِی المَسجِدِ بِأَعلی أصواتِهِم بِأَنَّهُ لا إیمانَ لِمَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ (6) ، فَنادَوا بِها ثَلاثاً. (7)

.

1- .قرب الإسناد : ص 29 ح 94 عن مسعده بن زیاد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، الکافی : ج 2 ص 306 ح 1 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام وج4 ص 89 ح 9 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 108 ح 1857 کلاهما عن أبی بصیر عن الإمام الصادق علیه السلام ، نهج البلاغه : الخطبه 86 ولیس فیها «الیابس» ، بحار الأنوار : ج 73 ص 237 ح 1 .
2- .کنز الفوائد : ج 1 ص 352 عن سلام بن المستنیر عن الإمام الباقر علیه السلام وراجع : الاختصاص : ص 247.
3- .الکافی : ج 2 ص 355 ح 3 وح 6 ، المحاسن : ج 1 ص 189 ح 316 ، الأمالی للمفید : ص 23 ح 6 ، المؤمن : ص 66 ح 171 کلّها عن زراره ، معانیالأخبار : ص 394 ح 48 عن سیف بن عمیره وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام والثلاثه الأخیره نحوه ، بحار الأنوار : ج 75 ص 215 ح 13 .
4- .الکافی : ج 2 ص 355 ح 7 عن ابن بکیر ، مستطرفات السرائر : ص 153 ح 5 ، منیه المرید : ص 331 ، بحار الأنوار : ج 75 ص 219 ح 22 .
5- .هذا الکلام للراوی .
6- .البائقه: النازله وهی الداهیه والشرّ الشدید ، والجمع : البوائق (المصباح المنیر: ص 66) .
7- .الکافی : ج 2 ص 666 ح 1 ، الزهد للحسین بن سعید : ص 109 ح 116 ، مشکاه الانوار : ص 376 ح 1240 ، بحار الأنوار : ج 74 ص 152 ح 12 .

ص: 191



س - آزردن مؤمن

ع - شماره کردن لغزش های مؤمن

ف - آزردن همسایه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حسادت ، ایمان را می خورد ، آن چنان که آتش ، هیزم خشک را می خورد .

س آزُردن مؤمنپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که آزردن مؤمن ، از بزرگ ترین اسبابِ از دست رفتنِ ایمان است .

ع شماره کردن لغزش های مؤمنامام باقر علیه السلام :نزدیک ترین زمانِ بنده به کفر ، زمانی است که شخصی با شخصی بر اساس دینش برادری [و دوستی] کند و آن گاه ، آمار لغزش ها و اشتباهات وی را بگیرد تا روزی با آنها او را سرکوفت زند .

امام صادق علیه السلام :دورترین زمانِ بنده از خدا ، زمانی است که انسان با کسی برادری [و دوستی] کند ، ولی لغزش های وی را به یاد بسپارد تا روزی ، با [بر شمردن ]آنها او را سرزنش کند .

ف آزُردن همسایهالکافی به نقل از عمرو بن عِکرِمه :امام صادق علیه السلام فرمود : «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام و سلمان و ابو ذر» و یک نفر دیگر که من (عکرمه) فراموش کردم و به گمانم فرمود مقداد (1) «دستور داد تا در مسجد فریاد زنند که : ایمان ندارد آن کس که همسایه اش از شر و گزند او در امان نباشد و آنها سه بار این مطلب را جار زدند» .

.

1- .این سخن ، از راوی است .

ص: 192

ص تِلکَ الآفاتُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا یَجتَمِعُ الشُّحُّ وَالإِیمانُ فی قَلبِ عَبدٍ أبَدا. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :لا إیمانَ لِمَن لا تَقِیَّهَ لَهُ. (2)

الإمام علیّ علیه السلام :کَذَبَ مَنِ ادَّعَی الإِیمانَ وهُوَ مَشغوفٌ مِنَ الدُّنیا بِخُدَعِ الأَمانِیِّ وزورِ المَلاهی. (3)

الإمام الباقر علیه السلام :مَن قُسِمَ لَهُ الخُرقُ حُجِبَ عَنهُ الإِیمانُ. (4)

المحاسن عن الإمام الصادق علیه السلام :سِتَّهٌ لا تَکونُ فی مُؤمِنٍ . قیلَ : وما هِیَ ؟ قالَ : العُسرُ وَالنَّکَدُ وَاللَّجاجَهُ وَالکَذِبُ وَالحَسَدُ [وَالبَغیُ]. (5) وقالَ : لا یَکونُ المُؤمِنُ مُجازِفا 6 . (6)

.

1- .الخصال : ص 76 ح 118 عن أبی هریره ، روضه الواعظین : ص 420 ، بحارالأنوار : ج 73 ص 302 ح 10 ؛ سنن النسائی : ج 6 ص 13 ، الأدب المفرد :ص 92 ح 281 ، مسند ابن حنبل : ج 3 ص 243 ح 8487 نحوه ولیس فیه «أبدا» وکلّها عن أبی هریره ، کنز العمّال : ج 3 ص 453 ح 7411 .
2- .تفسیر العیاشی : ج 1 ص 166 ح 24 عن الحسین بن زید بن علیّ عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، الکافی : ج 2 ص 221 ح 23، المحاسن: ج 1 ص 401 ح 904 کلاهما عن عبد اللّه بن أبی یعفور عن الإمام الصادق علیه السلام ، کمال الدین : ص371 ح5 عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا علیه السلام ، قرب الاسناد : ص 35 ح 114 عن بکر بن محمّد عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 75 ص 398 ح 31 .
3- .غرر الحکم : ج 4 ص 630 ح 7238 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 396 ح 6702 .
4- .الکافی : ج 2 ص 321 ح 1 ، الامالی للصدوق : ص 274 ح 303 کلاهما عن محمّد بن عبد الرحمن بن أبی لیلی ، تحف العقول : ص 296 ، بحارالأنوار : ج 73 ص 398 ح 4 .
5- .سقط ما بین المعقوفین من الطبعه المعتمده وأثبتناه من الطبعه الاُخری وبحار الأنوار .
6- .المحاسن : ج 1 ص 258 ح 493 ، الخصال : ص 325 ح 15 عن الحارث بن المغیره النضری ، تحف العقول : ص 377 ولیس فیهما ذیله ، بحارالأنوار : ج 67 ص 301 ح 29 .

ص: 193



ص - و این چند آفت

ص و این چند آفتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بخل و ایمان ، هرگز در دل هیچ بنده ای ، با هم جمع نمی شوند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که تقیّه نداشته نباشد ، ایمان ندارد .

امام علی علیه السلام :دروغ می گوید آن که ادّعای ایمان دارد ، در حالی که شیفته آرزوهای فریبنده و کامجویی های دروغین دنیاست .

امام باقر علیه السلام :کسی که تندخویی بهره اش شود ، از ایمان محروم می ماند .

المحاسن :امام صادق علیه السلام فرمود : «شش چیز در هیچ مؤمنی نیست» . پرسیده شد : آنها چیستند؟ فرمود : «سختی ، (1) بی خیری ، (2) سرسختی ، دروغگویی ، حسادت [و زورگویی] (3) » . و فرمود : «مؤمن ، گزافه کار هم نیست» .

.

1- .واژه «عُسر» در متن عربی ، یعنی : سختگیری در داد و ستد و نرمش نشان ندادن .
2- .واژه «نَکَد» در متن عربی ، یعنی : خشونت و سختگیری در معاشرت ، و یا : کمتر بذل و بخشش کردن و بخل و خسّت ، که ظاهرا این معنا مناسب تر است . در القاموس المحیط آمده است : «نَکِد عیشهم» یعنی : زندگی شان سخت و دشوار شد . «نکد البئر» یعنی : آب چاه کم شد . «نَکَد فلانا» یعنی : چیزی به او عطا نکرد یا کمترینش را عطا کرد .
3- .کلمه میان دو قلّاب ، از چاپ مورد اعتماد ما افتاده بود و ما آن را از چاپ دیگر المحاسن و نیز از بحار الأنوار آوردیم .

ص: 194

الإمام الباقر علیه السلام :لا یُؤمِنُ رَجُلٌ فیهِ الشُّحُّ وَالحَسَدُ وَالجُبنُ ، ولا یَکونُ المُؤمِنُ جَبانا ولا حَریصا ولا شَحیحا . (1)

الکافی عن علیّ بن سوید :کَتَبتُ إلی أبِی الحَسَنِ موسی علیه السلام وهُوَ فِی الحَبسِ کِتابا أسأَلُهُ عَن حالِهِ وعَن مَسائِلَ کَثیرَهٍ ، فَاحتُبِسَ الجَوابُ عَلَیَّ أشهُراً ، ثُمَّ أجابَنی بِجَوابٍ هذِهِ نُسخَتُهُ : بِسمِ اللّهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ... لَیسَ مِن أخلاقِ المُؤمِنینَ الغِشُّ ولَا الأَذی ولَا الخِیانَهُ ولَا الکِبرُ ولَا الخَنا (2) ولَا الفُحشُ (3) ولَا الأَمرُ بِهِ. (4)

.

1- .الخصال : ص 83 ح 8 ، صفات الشیعه : ص 116 ح 59 کلاهما عن الحارثی عن الإمام الصادق علیه السلام ، روضه الواعظین : ص 464 ، مشکاه الأنوار : ص534 ح 1788 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 67 ص 364 ح 68 .
2- .الخنا : القبیح من الکلام (لسان العرب : ج 14 ص 244 «خنا») .
3- .الفحش : القبیح من الکلام والفعل (لسان العرب : ج 6 ص 325 «فحش») .
4- .الکافی : ج 8 ص 124 و 126 ح 95 ، بحارالأنوار : ج 48 ص 242 ح 51 .

ص: 195

امام باقر علیه السلام :ایمان نیاورده است مردی که در او بُخل و حسد و ترسویی باشد . مؤمن ، ترسو و آزمند و بخیل نیست .

الکافی به نقل از علی بن سُوَید :هنگامی که امام کاظم علیه السلام در زندان بود ، نامه ای برای او نوشتم و از حال ایشان جویا شدم و سؤالات بسیاری را هم پرسیدم . چند ماهی گذشت و از پاسخ نامه ام خبری نشد . سپس پاسخم را داد که متن آن ، چنین است : «بسم اللّه الرحمن الرحیم ... ناراستی و آزاررسانی و خیانت کردن و تکبّر و ناسزاگویی و زشتکاری و دستور دادن به آن ، از اخلاق مؤمنان نیست» .

.


ص: 196

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لَیسَ المُؤمِنُ بِالطَّعّانِ ، ولَا اللَّعّانِ ، ولَا الفاحِشِ ، ولَا البَذیءِ. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :خَلَّتانِ لا تَجتَمِعانِ فی مُؤمِنٍ : الشُّحُّ وسوءُ الخُلُقِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :خَصلَتانِ لا تَجتَمِعانِ فی مُؤمِنٍ : البُخلُ ، وسوءُ الخُلُقِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :خَلَّتانِ لا تَجتَمِعانِ فی مُؤمِنٍ : البُخلُ وسُوءُ الظَّنِّ بِالرِّزقِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :لا تَجتَمِعُ خَصلَتانِ فی مُؤمِنٍ : البُخلُ ، وَالکَذِبُ . (5)

فقه الرضا :قالَ العالِمُ علیه السلام : إیّاکُم وَالبُخلَ فَإِنَّهُ عاهَهٌ لا یَکونُ فی حُرٍّ ولا مُؤمِنٍ ، إنَّهُ خِلافُ الإِیمانِ . (6)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ المُؤمِنَ لا یَکونُ سَجِیَّتُهُ الکَذِبَ وَالبُخلَ وَالفُجورَ ، ورُبَّما ألَمَّ مِن ذلِکَ شَیئا لا یَدومُ عَلَیهِ . (7)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :النَّمیمَهُ وَالشَّتیمَهُ وَالحَمِیَّهُ فِی النّارِ، ولا یَجتَمِعنَ فی صَدرِ مُؤمِنٍ. (8)

.

1- .سنن الترمذی : ج 4 ص 350 ح 1977 ، مسند ابن حنبل : ج 2 ص 92 ح 3948 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 1 ص 57 ح 29 ، الأدب المفرد : ص 101 ح 312 ، مسند أبی یعلی : ج 5ص 54 ح 5066 کلّها عن ابن مسعود ، کنز العمّال : ج 1 ص 146 ح 720 .
2- .أعلام الدین : ص 295 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 173 ح 8 .
3- .سنن الترمذی : ج 4 ص 343 ح 1962 ، الأدب المفرد : ص 93 ح 282 ، مسند الطیالسی : ص 293 ح 2208 کلّها عن أبی سعید الخدری ، کنز العمّال : ج 3 ص 447 ح 7379 ؛ الخصال : ص 75 ح 117 عن أبی سعید الخدری ، معدن الجواهر : ص 26 ، بحار الأنوار : ج 73 ص 297 ح 5 .
4- .أعلام الدین : ص 294 ، بحارالأنوار : ج 77 ص 172 ح 8 .
5- .تهذیب الکمال : ج 15 ص 422 الرقم3476 ، کنز العمّال : ج 3 ص 449 ح 7391 نقلاً عن سمویه وکلاهما عن أبی سعید الخدری .
6- .فقه الرضا : ص 338 ، بحارالأنوار : ج 78 ص 346 ح 4 .
7- .الکافی : ج 2 ص 442 ح 6 عن ابن رئاب ، الخصال : ص 129 ح 134 عن الحلبی ، بحارالأنوار : ج 69 ص 67 ح 18 .
8- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 341 ح 13615 عن عبد اللّه بن عمر ، الفردوس : ج 4 ص 307 ح 6899 عن عبد اللّه بن عمرو بزیاده «والحقد» بعد«والشتیمه» ، کنز العمّال : ج 3 ص 655 ح 8352 .

ص: 197

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مؤمن ، طعنه زن و لعنتگر و دشنامگو و بددهن نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خصلت است که در مؤمن جمع نمی شوند : بخل و بدخویی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خصلت است که در مؤمن با هم گرد نمی آیند : بخل و بداخلاقی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خصلت است که در مؤمن گرد نمی آیند : بخل و بدگمانی به روزی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دو خصلت در مؤمن جمع نمی شوند : بخل و دروغ .

الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه السلام :عالم علیه السلام (1) فرمود : «از بُخْل ، دوری کنید ؛ زیرا بخل ، آفتی است که در انسان آزاده و در مؤمن ، یافت نمی شود . بخل ، با ایمان نمی سازد» .

امام صادق علیه السلام :مؤمن ، خصلتش دروغ گفتن و بخل ورزیدن و زنا کردن نیست . گاهی به چیزی از اینها دست می یازد ؛ ولی ادامه نمی دهد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سخن چینی و دشنامگویی و حَمیّت ، (2) در آتش اند و در سینه هیچ مؤمنی جمع نمی شوند .

.

1- .مقصود ، امام کاظم علیه السلام است .
2- .حمیت ، یعنی : تکبّر ، تعصّب جاهلی و نرفتن زیر بار حق ، تندی ، خشم شدید . در روایتی آمده است : «... و انصاف که ضدّ آن ، حمیّت است» .

ص: 198

عنه صلی الله علیه و آله :لا یُجمَعُ الخَمرُ وَالإِیمانُ فی جَوفٍ أو قَلبِ رَجُلٍ أبَدا. (1)

الإمام علیّ علیه السلام :الإِیمانُ بَریءٌ مِنَ النِّفاقِ. (2)

عنه علیه السلام :الحَذَرَ الحَذَرَ وَالجِدَّ الجِدَّ ، فَإِنَّهُ «لَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ» (3) . إنَّ مِن عَزائِمِ اللّهِ فِی الذِّکرِ الحَکیمِ الَّتی لَها یَرضی ولَها یَسخَطُ ولَها یُثیبُ وعَلَیها یُعاقِبُ أنَّهُ لَیسَ بِمُؤمِنٍ وإن حَسُنَ قَولُهُ وزَیَّنَ وَصفَهُ وفَضلَهُ غَیرُهُ ، إذا خَرَجَ مِنَ الدُّنیا فَلَقِیَ اللّهَ بِخَصلَهٍ مِن هذِهِ الخِصالِ لَم یَتُب مِنها : الشِّرکِ بِاللّهِ فیمَا افتَرَضَ عَلَیهِ مِن عِبادَتِهِ ، أو شِفاءِ غَیظٍ بِهَلاکِ نَفسِهِ ، أو یُقِرُّ بِعَمَلٍ فَعَمِلَ بِغَیرِهِ ، أو یَستَنجِحُ حاجَهً إلَی النّاسِ بِإِظهارِ بِدعَهٍ فی دینِهِ أو سَرَّهُ أن یَحمَدَهُ النّاسُ بِما لَم یَفعَل مِن خَیرٍ ، أو مَشی فِی النّاسِ بِوَجهَینِ ولِسانَینِ وَالتَّجَبُّرِ وَالاُبَّهَهِ . وَاعلَم [ وَاعقِل ذلِکَ فَ] إِنَّ المِثلَ دَلیلٌ عَلی شِبهِهِ ، إنَّ البَهائِمَ هَمُّها بُطونُها ، وإنَّ السِّباعَ هَمُّهَا التَّعَدِّی وَالظُّلمُ ، وإنَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زینَهُ الدُّنیا وَالفَسادُ فیها ، وإنَّ المُؤمِنینَ مُشفِقونَ مُستَکینونَ خائِفونَ. (4)

الإمام الصادق علیه السلام فی صِفَهِ الخُروجِ مِنَ الإِیمانِ :وقَد یَخرُجُ مِنَ الإِیمانِ بِخَمسِ جِهاتٍ مِنَ الفِعلِ کُلُّها مُتَشابِهاتٌ مَعروفاتٌ : الکُفرُ ، وَالشِّرکُ ، وَالضَّلالُ ، وَالفِسقُ ، ورُکوبُ الکَبائِرِ. (5)

الأمالی للطوسی عن عمار بن موسی الساباطیّ :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : إنَّ أبا اُمَیَّهَ یوسُفَ بنَ ثابِتٍ حَدَّثَ عَنکَ أنَّکَ قُلتَ : لا یَضُرُّ مَعَ الإِیمانِ عَمَلٌ ، ولا یَنفَعُ مَعَ الکُفرِ عَمَلٌ ؟ فَقالَ علیه السلام : إنَّهُ لَم یَسأَلنی أبو اُمَیَّهَ عَن تَفسیرِها ، إنَّما عَنَیتُ بِهذا أنَّهُ مَن عَرَفَ الإِمامَ مِن آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام وتَوَلّاهُ ثُمَّ عَمِلَ لِنَفسِهِ بِما شاءَ مِن عَمَلِ الخَیرِ قُبِلَ مِنهُ ذلِکَ وضوعِفَ لَهُ أضعافا کَثیرَهً فَانتَفَعَ بِأَعمالِ الخَیرِ مَعَ المَعرِفَهِ ، فَهذا ما عَنَیتُ بِذلِکَ . وکَذلِکَ لا یَقبَلُ اللّهُ مِنَ العِبادِ الأَعمالَ الصّالِحَهَ الَّتی یَعمَلونَها إذا تَوَلَّوُا الإِمامَ الجائِرَ الَّذی لَیسَ مِنَ اللّهِ تَعالی . فَقالَ لَهُ عَبدُ اللّهِ بنُ أبی یَعفورٍ : ألَیسَ اللّهُ تَعالی قالَ : «مَن جَاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ خَیْرٌ مِّنْهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ ءَامِنُونَ» (6) فَکَیفَ لا یَنفَعُ العَمَلُ الصّالِحُ مِمَّن تَوَلّی أئِمَّهَ الجَورِ؟ فَقالَ لَهُ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : وهَل تَدری مَا الحَسَنَهُ الَّتی عَناهَا اللّهُ تَعالی فی هذِهِ الآیَهِ؟ هِیَ وَاللّهِ مَعرِفَهُ الإِمامِ وطاعَتُهُ ، وقالَ عز و جل : «وَ مَن جَاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَکُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ» (7) . وإنَّما أرادَ بِالسَّیِّئَهِ إنکارَ الإِمامِ الَّذی هُوَ مِنَ اللّهِ تَعالی ، ثُمَّ قالَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام : مَن جاءَ یَومَ القِیامَهِ بِوِلایَهِ إمامٍ جائِرٍ لَیسَ مِنَ اللّهِ وجاءَ مُنکِرا لِحَقِّنا جاحِدا بِوِلایَتِنا أکَبَّهُ اللّهُ تَعالی یَومَ القِیامَهِ فِی النّارِ . (8)

.

1- .جامع الأخبار : ص 429 ح 1199 ، بحارالأنوار : ج 79 ص 152 ح 58 .
2- .غرر الحکم : ج 1 ص 326 ح 1244 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 46 ح 1153 .
3- .فاطر : 14 .
4- .تحف العقول : ص 156 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 409 ح 38 .
5- .تحف العقول : ص 330 ، بحار الأنوار : ج 68 ص 278 ح 31 .
6- .النمل : 89 .
7- .النمل : 90 .
8- .الأمالی للطوسی : ص 417 ح 939 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 411 ح 21 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 170 ح 11 .

ص: 199

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :شراب و ایمان ، هرگز در درون یا دل مردی جمع نمی شوند .

امام علی علیه السلام :ایمان ، مبرّا از نفاق است .

امام علی علیه السلام :زینهار ، زینهار! بکوشید ، بکوشید ؛ زیرا «هیچ کس چون شخص آگاه ، تو را آگاه نمی کند» . از جمله احکام قطعیِ خداوند در قرآن حکیم که خشنودی و ناخشنودیِ او در آنهاست و پاداش و کیفرش بر پایه آنهاست ، این است که هر گاه کسی از دنیا برود و با یکی از این خصلت ها خدای را ملاقات کند و توبه نکرده باشد ، مؤمن نیست ، هر چند گفتارش نیکو باشد و دیگران او را به نیکی و فضل بستایند : شریک گرفتن برای خداوند در عبادتش که بر او واجب کرده است ، یا فرو نشاندن خشم با کشتن خود ، یا کاری را بپذیرد و خلاف آن عمل کند ، یا با پدید آوردن بدعتی در دینش ، بخواهد به هدف خود در میان مردم برسد ، یا دوست داشته باشد که مردم او را برای کار نیکی که نکرده است ، بستانید ، یا با مردم ، دو رو و دو زبان باشد و با تکبّر و غرور رفتار کند . بدان [و این را دریاب ؛ چرا] که نمونه ، دلیل بر همانند آن است . (1) دام ها همّ و غمشان شکمشان است . درندگان ، همّ و غمشان تجاوز و ستم است . زنان ، همّ و غمشان ، زیور دنیا و تباهی در آن است ، و مؤمنان ، [از خداوندْ] بیمناک و فرمان بردار و ترسان اند .

امام صادق علیه السلام در بیان برون رفتن از ایمان :آدمی با پنج کار که همگی همانند و شناخته شده اند از ایمان بیرون می رود : کفر ، شرک ، گم راهی ، فسق ، و ارتکاب گناهان کبیره .

الأمالی ، طوسی به نقل از عمّار بن موسی ساباطی :به امام صادق علیه السلام گفتم : ابو اُمیّه یوسف بن ثابت ، از شما چنین نقل کرده است که فرموده اید : «با وجود ایمان ، هیچ عملی زیان نمی زند ، و با وجود کفر ، هیچ عملی سود نمی بخشد» . [آیا درست است؟] فرمود : «ابو اُمیه تفسیرش را از من نپرسید . مقصودم از این جمله ، آن بود که هر کس امام از خاندان محمّد علیهم السلام را بشناسد و از او پیروی کند و سپس هر کار نیکی که خواست ، برای خود انجام دهد ، آن کار از او پذیرفته می شود و برایش چندین برابر می گردد . پس با بودنِ شناخت ، از کارهای نیک ، بهره مند شده است . مقصود من از آن جمله ، این بوده است . همچنین اگر بندگان از پیشوای باطل غیر الهی پیروی کنند ، خداوند ، کارهای شایسته ای را که انجام می دهند ، از آنها نمی پذیرد» . عبد اللّه بن ابی یعفور پرسید : مگر نه این است که خدای متعال فرموده : «هر کس کار نیک بیاورد ، او را [پاداشی] بهتر از آن است و آنان از هراس آن روز ، آسوده اند» ؟ پس چگونه کار نیک کسی که از پیشوایان ستم و باطل پیروی کند ، سودمند نیست؟ امام صادق علیه السلام فرمود : «آیا می دانی مقصود از کار نیکی که خداوند متعال در این آیه فرموده است ، چیست؟ به خدا سوگند ، مقصود ، شناخت امام و فرمان برداری از اوست . همچنین خداوند عز و جل فرموده است : «و کسانی که کار بد بیاورند ، به رو ، در آتش می افتند . آیا جز آنچه انجام می دادید ، سزا می بینید؟» و مرادش از بدی ، انکار پیشوایی است که از جانب خدای متعال است» . امام صادق علیه السلام سپس فرمود : «هر کس در روز قیامت ، با ولایت پیشوای ناحق و غیر الهی و با انکار حقّ ما و نفی ولایت ما بیاید ، خداوند متعال در روز قیامت ، او را در آتش ، سرنگون می کند» .

.

1- .یعنی : مشت ، نمونه خروار است . پس بنگر همّ و غم تو کدام یک از اینهاست تا دریابی که دیگر خصلت های تو نیز چگونه اند